وسوسه و تسویل و تدلیس و تلبیس است ندارد، و این گونه نیست که به اجبار و قهر انسان را بر امر سوء و زشت وادار نموده و او را مسلوب الاختیار کند؛ علاوه بر این حوزه حکومت و تبلیغ شیطان تا مرز قوه عاقله است و هیچ گاه نمی تواند به اضلال و اغوای عقل بپردازد و آن را منحرف و معوج کند، گرچه ممکن است آن را در افراد بی ایمان و دوستان خود پوشانده و مغلوب نماید، (انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون انما سلطانه علی الذین یتولونه)سوره نحل (16)، آیات 99 و 100 [همانا او - شیطان - سلطه ای بر افراد مؤمنی که به پروردگارشان توکل مینمایند ندارد، و فقط بر کسانی سلطه دارد که در ولایت او قرار دارند.] تنها کسانی که به عقل و ایمان پشت پا زده و شیطان را سرپرست و ولی امر خود قرار داده اند تحت سلطنت و ولایت شیطان میباشند، مؤمنان و کسانی که خداوند را وکیل و امر خود را به او موکول کرده اند از سلطنت شیطان آسوده و آزادند.
براساس آنچه تاکنون گفتیم روشن شد اموری که به نظر ما موجب شر پنداشته میشوند، دارای خیراتی هستند که چه بسا از دید سطحی ما پنهان است، و کمترین خیر آنها همان نقش آنان در تربیت انسان میباشد؛ و به قول ایرنائوس قدیس مسیحی: "این جهان با همه آلام قلبی و هزار بلیه طبیعی که جسم و تن در معرض آن است، و محیطی