محض اند مانند مجردات تامه، ملائکه، انبیاء و اولیای کامل الهی و نیز اموری که خیر آنها بیشتر از شر آنهاست مانند دیگر موجودات، از سوی خداوند پا به عرصه هستی میگذارند؛ زیرا اگر موجوداتی که خیر آنها بیش از شر آنهاست به خاطر شر اندک و قلیلی که دارند آفریده نشوند و در نتیجه خیر غالب و کثیر آنها در کتم عدم باقی بماند، این خود مستلزم شر کثیر و ترجیح مرجوح بر راجح خواهد بود، چنانکه گفته اند: "ان ترک الخیر الکثیر لاجل الشر القلیل شر کثیر." بنابراین از نظر عقل اموری که خیر آنها غالب ولی مستلزم شر اندک و قلیل هستند، باید از نظر عقل و حکمت موجود شوند، گرچه جوانب خیر آنها غالبا در نظر ما پنهان یا مورد غفلت قرار گرفته و بعد شربودن آنها برای ما خودنمایی میکند.
نمونه هایی از غلبه خیر اشیاء بر شر آنها
پس آنچه وجود دارد و به خیال و گمان ما شرند در حقیقت خیر آنها غالب بر شر آنهاست. به عنوان نمونه اسباب مرگ مثل زلزله، زهرمار، طوفان و همه حوادث ناگوار که برای ما کریه المنظر و ناملایم اند اگر وجود نمی داشت و حیوانات و انسانها برای همیشه در حیات بودند، دیگر جایی برای امکان حیات و زندگی باقی نمی ماند، مگر این که بگوییم کره خاکی وقف معدود اشخاصی باشد که برای همیشه در آن زنده و جاوید بمانند و موجودات بسیار دیگری که امکان حیات دارند هرگز حیات نیابند، و این خود از مصادیق ترک خیر کثیر است. علاوه بر