نسبت به ما شر است ولی برای اصلاح طبیعت و زمینه بقای حیات خیر است، زهرمار یا عقرب برای انسان موجب مرگ و شر است ولی برای خود مار و عقرب مایه حیات است، چنانکه به قول ابن سینا آب دهان انسان بخصوص شخص روزه دار برای مار مضر و شر است ولی برای انسان خیر و مایه حیات است. پس شر بودن این گونه امور یک امر نسبی و قیاسی است و امور قیاسی اموری اعتباری و خارج از حقیقت اشیاء میباشند و از حیطه و حوزه جعل و ایجاد الهی خارجند؛ آنچه متعلق جعل و ایجاد است وجود نفسی و حقیقی اشیاء است، خود زلزله و زهرمار و... است که آفریده میشوند نه مضربودن و شربودن آنها برای غیر خودشان که امری نسبی است.
ثالثا: اضرار و آسیب رسانی زلزله و زهرمار تحت شرایط خاص، لازمه وجود آنهاست؛ مثل این که زوجیت لازمه عدد چهار و حرارت لازمه آتش است، و لوازم شئ متعلق جعل و ایجاد مستقل و جدا نیستند بلکه مجعول به تبع جعل ملزوم خود میباشند، همان گونه که ایجاد و وجود عدد چهار زوجیت را، و ایجاد آتش حرارت را به همراه دارد و احتیاج به ایجاد مستقل ندارد. بلکه اساسا چنین امری ممکن نیست؛ همین طور شریت و اضرار زلزله و زهرمار در شرایط خاص از ناحیه خداوند به آنها اعطا نگردیده است، بلکه خداوند خود آنها را آفریده و شریت و اضرار آنها با شرایط ویژه، لازم قهری آنهاست که از آنها جداشدنی نیست."