صفحه ۲۶۸

وجودی نیاز ندارد؛ حکیم سبزواری در این رابطه می‎گوید:

"والشر اعدام فکم قد ضل من ____ یقول بالیزدان ثم الاهرمن"

[شرور اعدام می‎باشند، پس چه گمراه است کسی که به یزدان و اهرمن قائل شده است.]

شر امر وجودی نیست تا شما به مبدأیی برای آن به نام اهریمن یا هر نام دیگری قائل شوید، بلکه شر یا خود عدم است، مانند جهل که عدم علم است و مرگ که عدم حیات است و مرض که عدم صحت است و امثال آن، و یا این که امر وجودی است که موجب عدم امر دیگری است مانند زلزله که امر وجودی است ولی موجب عدم حیات و عدم بقای بناها و عدم آرامش انسانها و... می‎شود، یا مانند زهرمار یا عقرب که موجب عدم حیات انسانها می‎گردد؛ قسم اول شر بالذات و قسم دوم شر بالعرض است. قسم اول بطلان محض است و نیاز به علت وجودی ندارد بلکه مستند است به عدم علت وجود. خدای متعال علة العلل نظام وجود است و وجود هر موجودی به او مستند و برای آن موجود خیر محض است و بسا در نظام وجود خیرات و برکاتی دارد، و شریت آن از جهت ملازمه ذاتی آن با عدمهایی است که بر آن مترتب است برحسب تزاحمی که در عالم طبیعت وجود دارد؛ و بالاخره وجود هر چیزی برای خود آن چیز خیر است، و وجود او برای دیگران ممکن است بد و شر باشد، که این امری است نسبی و اعتباری.

ناوبری کتاب