و خصیصه و امتیاز اشیاء نه از آنها گرفتنی است و نه به آنها دادنی است؛ به عنوان نمونه ممکن نیست انسانیت را از انسان سلب کرد و با این حال انسان انسان باشد، و نیز ممکن نیست انسان را انسان قرار داد، انسان خودش ضرورتا انسان است، منتها علت تامه و ایجاد کننده انسان را ایجاد میکند، و اگر علت تامه نبود انسان معدوم بود. در این رابطه شیخ الرئیس ابن سینا(ره) گفته است: "ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها" [خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است - زردآلو خودش زردآلوست - خداوند زردآلو را ایجاد کرده است.] هر چیزی ضرورتا خودش خودش است.
ج - آنچه از ناحیه علة العلل و خداوند به اشیاء و معلولات اعطا میگردد وجود و هستی است، چون خداوند ماهیت ندارد و وجود صرف است و فیض و معلول با مفیض و علت خود طبعا هم سنخ میباشند، پس آنچه از خداوند افاضه و اعطا میگردد وجود میباشد نه ماهیت؛ ماهیات از مراتب وجودات معلولی انتزاع میشوند و لوازم ذاتی آنها میباشند. و به تعبیر دیگر: ماهیات حدود وجودات خاصه میباشند، و چون وجود خدا محدود نیست ماهیت ندارد، و مرتبه هر موجودی عین ذات اوست نه زاید بر ذات او.
د - جهان از آغاز تا انجام با یک اراده ازلی الهی موجود میشود، و فیض خداوند به حکم مسانخت علت و معلول، همچون خود