صفحه ۲۶

وسایل ساختمانی را از جا حرکت دهم و روی هم بچینم و به وسیله آنها ساختمانی را ایجاد نمایم؛ پس در حقیقت تصرف در مواد خارجی و حرکت دادن آنها از جایی به جایی دیگر در اختیار من است؛ ولی چگونه می‎توانم نیست محض را هست کنم. هرگز نیست محض هست نمی شود، چنانچه هست هم نیست نمی شود. آری شکلها عوض می‎شوند و آنچه از ما ساخته است تجزیه و ترکیب و تغییر صورت مواد خارجی است."

ناصر: "آنچه شما گفتید فاعلیت مادی است، و به اصطلاح فلاسفه انسان در این مرحله فاعل طبیعی یعنی فاعل حرکت است و بس، ولی شما علاوه بر این جسم و تن مادی دارای جان و روانی والاتر از ماده می‎باشید که تدبیر و اداره کشور بدن در اختیار آن می‎باشد. و هرچند روح و جان شما محصول عالی ماده تن است ولی در اثر تکامل از مرحله ماده برتر و والاتر شده و به مرحله تجرد می‎رسد، و از ویژگی های موجود مجرد قدرت خلاقیت است در حد تجرد خود، به گونه ای که به صرف توجه و اراده چیزی را از نیستی محض هست می‎کند.

شما با یک توجه و تصور باغی زیبا را در کنار رودی جاری در عالم خیال خود مجسم می‎کنید به گونه ای که حدوث و بقای آن وابسته به توجه شماست و به سلب توجه شما باغ نابود می‎شود؛ البته چون روح شما هنوز میوه ای است خام و نارس و مجرد کامل نشده اثر خلاقیت او

ناوبری کتاب