میشود، به حریم کبریایی او راه ندارد، و مخل به علم، قدرت، حکمت و عدالت او نیست و باید منشاء آن را در ناحیه دیگری غیر از ذات اقدس او جستجو کرد.
و به بیانی دیگر: ما با شناختی که نسبت به خدا و صفات جمال و جلال او پیدا کردیم و او را به صفات علم و قدرت و حکمت و عدالت و جود و غنا شناختیم، طبعا یقین داریم که آنچه در نظام عالم واقع شده و میشود بر اساس حکمت و مصالح کلی است، هرچند ما نتوانیم با عقل ناقص محدود خود به اسرار نظام راه یابیم. هنگامی که انسان با کاوشهای علمی چند هزار ساله خود هنوز به همه رموز و اسرار بدن و روح خود واقف نشده چگونه میخواهد به همه اسرار هستی پی برد؟! وقتی که ما با دقت در نظام هستی این همه آثار حکمت و تدبیر را مییابیم، و میدانیم که جهان جلوه و پرتو جمال حق مطلق میباشد، یقین میکنیم که جلوه جمال مطلق طبعا جمیل است هرچند اسرار برخی پدیده ها بر ما پوشیده باشند. خدا نیاز ندارد تا حق کسی را ندهد، با کسی دشمنی ندارد تا حقوق او را نادیده بگیرد، بخیل نیست تا به استعدادها و قابلیتها توجه نکند، جاهل و غیر حکیم نیست تا بر خلاف علم و حکمت و مصلحت عمل نماید. او به نظام احسن اکمل علم دارد و بر ایجاد و تدبیر آن قادر است. او فیاض علی الاطلاق است، و هر ماهیتی که امکان وجود داشته باشد به قدر قابلیت و استعداد پذیرش خود مشمول فیض او میگردد.