البته این تشبیه با مسأله ما بسیار تفاوت دارد، زیرا مالکیت و احاطه مولا نسبت به اموال خود یک امر اعتباری ذهنی بیش نیست، در صورتی که مالکیت خدا نسبت به نظام جهان مالکیت تکوینی و حقیقی است و همه نظام جلوه و پرتو وجود او میباشد.
تشبیهی که میتوان گفت به مسأله ما نزدیکتر است این که: انسان به وسیله قوه باصره یا سامعه یا سایر حواس ظاهر اشیاء را درک میکند، ولی همه این قوه ها تکوینا وابسته به خود نفس هستند و جلوه های آن میباشند؛ و بر این اساس دیدن را مثلا هم به قوه باصره میتوان نسبت داد و هم به خود نفس، ولی در طول قوه باصره.
ارتباط افعال فاعلهای طبیعی و ارادی با خداوند
و بالاخره ما به وجدان خود مییابیم که نظام عالم نظام اسباب و مسببات است. قطعا آتش، سوزاننده و زهر، کشنده و انسان فاعل افعال صادره از خود میباشد. و کلام اشاعره در این زمینه قابل پذیرش نیست. البته میتوان گفت که جمادات و نباتات در فاعلیت خود مجبورند، ولی نه به معنای نفی فاعلیت آنها و اسناد فعل آنها مستقیما به خدا چنانکه اشاعره میگویند، بلکه بدین معنا که فاعلیت آنها فاعلیت طبیعی است و بدون علم و اختیار و اراده آنها انجام میگیرد. ولی حیوانات و از جمله انسان فاعل مختارند، بدین گونه که فعل با توجه و اختیار و اراده آنها انجام میشود، با این تفاوت روشن که محرک اراده در حیوانات فقط