انسانی عمل خوب یا بدی را انجام میدهد، همه این افعال مستقیما وابسته به اراده حق میباشند. و شرایطی را که ما برای تحقق این افعال تصور میکنیم همه اینها زمینه فعل خدا میباشند. با نزدیک شدن فرش خشک به آتش، سوختن فرش از ناحیه خدا و به اراده او انجام میشود. و با اراده انسان خوردن زهر را، فروبردن زهر و کشتن انسان از ناحیه خدا و به اراده او انجام میگیرد؛ و با اراده انسان کاری خوب یا بد را، عمل از ناحیه خدا و به اراده او انجام میشود. و بالاخره تعبد اشاعره و اعتقاد آنان به توحید افعالی موجب شده است که فاعلیت غیر خدا را به طور کلی انکار نمایند و همه حوادث و از جمله افعال خوب و بد انسانها را مستقیما به اراده خدا پیوند دهند. این است معنای "جبر" که اشاعره نسبت به آن اصرار دارند.
و در برابر آنان تعبد معتزله و اعتقاد آنها به تنزیه خداوند از اعمال ناشایست انسانها که اشاعره آنها را فعل خدا میدانستند، سبب شد که بگویند: خداوند در فاعلیت موجودات این عالم و از جمله انسانها هیچ نحو دخالت ندارد. خدا در ابتدا این جهان را خلق نمود ولی پس از تکوین آن، جهان به طبع خود جریان دارد، و هر موجودی را فعالیت و اثری است که مربوط به خود آن موجود میباشد و خداوند حدوثا و بقائا در آن فعل و اثر دخالتی ندارد. زیرا در بین کارهایی که انجام میشود کارهای خلاف و جنایت و معصیت بسیار است، و نسبت دادن این قبیل کارها به خداوند بر خلاف قداست و عظمت خداوند میباشد.