صفحه ۲۳۷

به نظر می‎رسد گفتار اشاعره در حقیقت نادیده گرفتن عقل و بی اعتنایی به آن در همه مسائل است. در صورتی که محور اثبات خدا و توحید و نبوت و معاد و دین و شریعت و حقانیت همه اینها حکم و درک عقل است. و خداوند عظیم در قرآن کریم انسانها را به تعقل و فکر و تدبر ارجاع داده است. ما به فطرت و وجدان خویش می‎یابیم که عقل نسبت به بسیاری از افعال اختیاری - با قطع نظر از اعتقاد به خدا و شریعت - قضاوت قاطعانه دارد؛ برخی را خوب و فاعل آن را مستحق مدح و تکریم، و برخی را زشت و فاعل آن را مستحق ملامت و مذمت می‎داند. و در این جهت فرقی بین انسانها نیست. از باب مثال همه اقوام و ملل جهان در همه زمانها و مکانها و شرایط - دین دار باشند یا بی دین - عدالت و احسان و صداقت و امانتداری را خوب می‎شمارند و فاعل آنها را مدح می‎نمایند، و ظلم و تجاوز و نیرنگ و خیانت را زشت می‎شمارند و فاعل آنها را مذمت می‎کنند؛ و حتی علمای اشاعره هرچند در مقام بحث و جدل این امر را انکار می‎نمایند، ولی چون انسانند و دارای فطرت انسانی هستند به نظر می‎رسد عقل آنان نیز چنین قضاوت نماید.

البته ممکن است عقل انسان نسبت به برخی افعال در اثر عدم اطلاع از خصوصیات و لوازم آنها متوقف باشد، و یا در صدق برخی عناوین کلی قطعی بر برخی موارد جزئی تردید داشته باشد، و یا در موارد تزاحم ملاکها نسبت به ترجیح برخی بر برخی دیگر نیاز به فکر و نظر و مشورت داشته باشد؛ ولی در بسیاری از موضوعات حکم فعلی قطعی

ناوبری کتاب