بن جراح، اسید بن حضیر، بشیر بن سعد و سالم مولای ابی حذیفه؛ سپس راه افتادند و با تبلیغات زیاد و جوسازی و تهدیدات پیاپی جمعی دیگر را با خود همراه نمودند.
از باب نمونه علی (ع) را به زور نزد ابوبکر بردند و به او گفتند: بیعت کن، فرمود: اگر بیعت نکنم چه میشود؟! گفتند: "اذا والله الذی لا اله الا هو نضرب عنقک"ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج 1، ص 20 [در آن هنگام به خدایی که خدایی جز او نیست گردنت را میزنیم.] و بهانه آنان این بود که اگر ما شتاب نمی کردیم انصار از ما جلو میافتادند؛ و علی (ع) چون قاتل بسیاری از سران مشرک قبایل عرب در جنگها بود نسبت به او حساسیت ایجاد میگردید و بدون وجود خلیفه فتنه میشد.
مسعودی میگوید: "ولما بویع ابوبکر فی یوم السقیفة وجددت البیعة له یوم الثلاثاء علی العامة خرج علی (ع) فقال: افسدت علینا امورنا و لم تستشر و لم ترع لنا حقا، فقال ابوبکر: بلی ولکن خشیت الفتنة"مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص 414 [هنگامی که در سقیفه با ابوبکر بیعت شد و در روز سه شنبه بیعت بر همگان تجدید شد، علی (ع) آمدند و به ابوبکر فرمودند: امور را بر ما فاسد کردی و مشورت نکردی و برای ما حقی قائل نشدی. ابوبکر گفت: آری ولی از فتنه ترسیدم.] و به اصطلاح مصلحت اندیشی کردند،