صفحه ۱۶

وسایل زندگی نظر آنان را جلب می‎کند؛ وارد باغ می‎شوند، گذشته از انواع درختان و گلهای زیبا و رنگارنگ و استخر شنا و خیابانهای منظم، جویبارها و آبشارهای فراوان بر زیبایی باغ افزوده است، در ساختمان باغ همه ابزار و وسایل زندگی، از فرشهای گرانبها و تخت خوابها و مبلها و صندلیها و آلات سفره و آشپزخانه مجهز تا ساعتهای دیواری و لامپهای فلورسنت و لوسترهای زیبا و قشنگ مهیا و هر یک با تناسب خاصی قرار گرفته؛ ولی متأسفانه از صاحب باغ و ساختمان در آنجا خبری نیست. آنان حیرت زده به گردش می‎پردازند و هرچه جستجو می‎کنند اثری از صاحب باغ نمی یابند، بتدریج حس کنجکاوی ناصر تحریک می‎شود.

ناصر: "منصور جان، صاحب باغ کیست ؟! طراح نقشه باغ و ساختمان و معمار ساختمان که بوده ؟ این همه ابزار و وسایل را از کجا آورده اند و چه کسی آنها را با این سلیقه مرتب و منظم کرده است ؟!

زنده باد طراح این باغ زیبا و این ساختمان مجهز در این جای مناسب، باغبان چه خوش ذوق و چه باسلیقه و متخصص در فنون باغداری و کشاورزی بوده است ! چه درختان خوب و چه گلهای زیبایی انتخاب کرده و چه اندازه در کشت آنها نظم و تناسب را رعایت نموده است !

معماری که این ساختمان را طرح ریزی کرده فارغ التحصیل کدام دانشگاه بوده ؟! چه خوب همه نیازهای حال و آینده و مقتضیات فصول

ناوبری کتاب