و حضرتش بر دشمنی کفار و مشرکین نسبت به اسلام واقف بودند و توجه داشتند که آنان منتظر فرصت میباشند، و ادعای آن حضرت - مطابق صریح قرآن - این بود که بر همه عالم فرستاده شده و او خاتم پیامبران است، در صورتی که تازه اسلام در قسمتی از محیط عربستان منتشر شده و هنوز پس از بیست و سه سال آن حضرت به تمام اهداف عالی خود نرسیده اند و میدانند که مرگ همه را فرامی گیرد، و خدا نیز او را مخاطب قرار داده است که: (انک میت و انهم میتون).سوره زمر (39)، آیه 30 ما میگوییم: آیا ممکن است این پیامبر که عقل کل میباشد با این خصوصیات و با این اهداف عالی هیچ گاه به فکر بقا و ادامه کار بعد از رحلت خود نیفتد و از این امر بزرگ غفلت کند تا این که پس از رحلت ایشان جمعی از انصار از یک طرف و جمعی از مهاجرین از طرف دیگر در سقیفه جمع شوند و برای او خلیفه و جانشین تعیین نمایند، چنانکه اعتقاد اهل سنت و رفتارشان بر این اساس است ؟! در صورتی که هر عاقلی بر این امر واقف است که بقا و ادامه هر تشکیلاتی به مدیر عاقل امین متخصص و کارآزموده است.
وصیت برای پس از مرگ امری است رایج بین همه عقلای جهان، و از رسول خدا(ص) نقل شده: "من مات بغیر وصیة مات میتة جاهلیة"وسائل الشیعة، ج 13، ص 352 [هرکس بدون وصیت بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.] آیا حفظ