فصل اول: خداشناسی
گردش در خارج شهر
روز جمعه اول اردیبهشت است، باغستانهای زیبا و سبز و خرم، و شکوفه های رنگارنگ دیدگان را خیره و بینندگان را سرمست میکند، پرندگان نغمه های شادی سر داده از این شاخ به آن شاخ و از این درخت به آن درخت در پروازند، نسیم بهاری انسانها و پرندگان را به طرب میآورد.
ناصر دانشجوی رشته الهیات، و منصور دانشجوی علوم که فردی شکاک بود در همسایگی یکدیگر با هم آشنا شده اند؛ هر دو به قصد گردش و تفریح از شهر خارج میشوند و در وسط راه از قضا بر لب رودی خروشان، باغی زیبا و ساختمانی قشنگ و مجهز به همه ابزار و