مقدمه
این داستان مناظره گونه را که در این کتاب ثبت شده، من در سال 1356 در زندان اوین در کنار برنامه های روزانه خود نوشتم و پس از آزادشدن از زندان در آبان ماه 1357 آن را با تغییرات و اضافاتی و همین طور منتخباتی از نهج البلاغه در یک دفتر تنظیم نمودم؛ مرحوم محمد آن دفتر را با کتابهای دیگری - از جمله تاریخ روابط ایران و انگلیس تألیف محمود محمود - برای استفاده خود و دوستانش به "ساتجا"کلمه "ساتجا" برگرفته از حروف اول "سازمان انقلابی توده های جمهوری اسلامی" است که شهید محمد فعالیتهای انقلابی خود را تحت این نام انجام میداد. در تهران برد، یک وقت هم خبر آوردند آنجا را شهربانی گرفته و گویا بعدا اداره گذرنامه شد؛ و بالاخره دفتر و کتابهای من از دست رفت و آخرالامر خود مرحوم محمد نیز از دست ما رفت، خدایش رحمت کند و با محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین محشورش نماید.