صفحه ۱۳

مقدمه

( بسم الله الرحمن الرحیم)

این داستان مناظره گونه را که در این کتاب ثبت شده، من در سال 1356 در زندان اوین در کنار برنامه های روزانه خود نوشتم و پس از آزادشدن از زندان در آبان ماه 1357 آن را با تغییرات و اضافاتی و همین طور منتخباتی از نهج البلاغه در یک دفتر تنظیم نمودم؛ مرحوم محمد آن دفتر را با کتابهای دیگری - از جمله تاریخ روابط ایران و انگلیس تألیف محمود محمود - برای استفاده خود و دوستانش به "ساتجا"کلمه "ساتجا" برگرفته از حروف اول "سازمان انقلابی توده های جمهوری اسلامی" است که شهید محمد فعالیتهای انقلابی خود را تحت این نام انجام می‎داد. در تهران برد، یک وقت هم خبر آوردند آنجا را شهربانی گرفته و گویا بعدا اداره گذرنامه شد؛ و بالاخره دفتر و کتابهای من از دست رفت و آخرالامر خود مرحوم محمد نیز از دست ما رفت، خدایش رحمت کند و با محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین محشورش نماید.

ناوبری کتاب