صفحه ۱۲۶

صدا زد: ای درخت اگر به خدا و آخرت ایمان داری و می‎دانی من رسول خدا هستم از جا کنده شو و به فرمان خدا نزد من بایست؛ پس به خدا قسم درخت با ریشه هایش از زمین کنده شد و آمد در حالی که همچون پرندگان صدا می‎کرد تا این که جلوی رسول خدا(ص) ایستاد و برخی شاخه های بلندش را بر رسول خدا و برخی را بر دوش من افکند، و من در طرف راست آن حضرت بودم؛ ولی قریش از روی کبر و غرور گفتند: به درخت فرمان ده که نصفش پیشتر آید و نصف دیگرش در جای خود بماند، پیغمبر(ص) دستور داد، نیمی از آن به پیامبر نزدیک شد؛ باز از روی کفر و سرکشی گفتند: فرمان ده این نصف باز گردد و به نصف دیگر ملحق گردد و به صورت نخستین درآید. پیامبر(ص) دستور داد و درخت برگشت؛ پس من گفتم: "لا اله الا الله" ای پیامبر، من نخستین کسی هستم که به تو ایمان دارم و نخستین فردی هستم که اقرار می‎کنم که درخت به فرمان خدا برای تصدیق نبوت تو و دعوتت، آنچه را خواستی انجام داد، اما آنها همه گفتند: او ساحری است دروغگو که سحری شگفت آور دارد و در کار خود ماهر است."

منصور: "ما امروز به طور کلی از صبحانه غفلت کردیم، و من دیگر طاقت تحمل ندارم."

ناصر: "و این جمله نیز بسیار معروف است که: "لقمة الصباح مسمار البدن"، لقمه صبح میخ بدن است. حالا این جمله حدیث باشد یا کلامی مشهور بین مردم، بالاخره سخن درستی است. بدن انسان تا محکم و

ناوبری کتاب