کلاسی درس نخوانده بود، و در مدت چهل سال عمرش در میان قوم خود به امانت و صداقت معروف بود و به او "محمد امین" میگفتند، و ایشان در این مدت چهل سال هیچ گونه ادعایی نداشت؛ ولی ناگهان پس از چهل سال، ادعای پیامبری نمود و علاوه بر ارائه معجزه در موارد مختلف، قرآن کریم را آیت و نشانه حقانیت خود معرفی نمود.
در سوره عنکبوت میخوانیم: (و ما کنت تتلو من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون)سوره عنکبوت (29)، آیه 48 [تو پیش از این، نه کتاب میخواندی و نه خط مینگاشتی، که در این صورت اهل باطل شک میکردند.] و سپس میفرماید: (اولم یکفهم انا انزلنا علیک الکتاب یتلی علیهم)سوره عنکبوت (29)، آیه 51 [آیا برای آنها کافی نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که بر آنان خوانده شود.] و پیداست که منظور طبیعت کتاب نیست، بلکه این کتاب خاص با ویژگی هایی که آن را به صورت معجزه و خارق عادت درآورده است میباشد؛ و به اصطلاح "ال" در "الکتاب" برای عهد است نه برای جنس.
در میان مردمی که هنر آنان در ادبیات عرب و اشعار و سخنان زیبا و رسا خلاصه میشد و در این زمینه با یکدیگر تفاخر و مسابقات جمعی داشتند، خداوند قرآن را که از جهتی سنخ هنر آنان بود به عنوان آیت و نشانه راستگویی پیامبر خود قرار داد؛ قرآنی که علاوه بر محتوای غنی و مطالب عالی و اشارات دقیق در رشته های مختلف علوم، در فصاحت