در حقیقت کارهای اولیای خدا و یا مرتاضین از سنخ معجزات انبیاء است، منتها همراه با ادعای نبوت یا امامت نیست.
و به بیانی دیگر: مردم هرچند برحسب فطرت خویش صلاح و صداقت و امانت کسی را در اثر معاشرتهای پی درپی احراز نمایند و از حسن ظاهر او صلاح باطن او را نیز حدس بزنند و به صلاح و صداقت او مطمئن شوند، ولی باز به عصمت او یقین ندارند و بسا در دل آنان شک و تردید نسبت به برخی گفته های او پدید آید، اما هنگامی که در اثر عنایت خدا او قدرت بر انجام کارهای خارق عادت پیدا کند و داعیه نبوت یا امامت داشته باشد، مردم به عصمت و صداقت دائمی او یقین پیدا میکنند و تسلیم او میشوند و ادعاهای او را طبعا میپذیرند، این امری است طبیعی و فطری؛ پس اگر او واقعا دروغگو باشد بر خدا لازم است قدرت او را بر کارهای خارق عادت از او سلب نماید، زیرا به حکم عقل بر خدای عادل حکیم و قادر هدایتگر قبیح است معجزات را در اختیار تدلیس کنندگان و دروغگویان قرار دهد و بدین گونه مردم را در این امر حیاتی به اشتباه اندازد.
تنوع معجزات برحسب شرایط زمان
چون معجزه برای جذب و پذیرش انسانهاست و مردم در هر زمانی به امور خاصی اهمیت میدهند و نوعا با آنها مأنوس میباشند، پس طبعا معجزه هر زمانی باید با چیزهای مهم و مأنوس آن زمان تناسب داشته باشد تا خارق عادت بودن معجزه نمایان تر و آشکارتر و جذاب تر باشد.