صفحه ۴۴۳

آنچه را که بابت سهم ارث خویش دریافت می‎کند برای همسر و خانواده اش خرج می‎نماید، در حالی که سهم زن همچنان به حال خود باقی است؛ و اگر مسأله با دقت و با دید اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد ملاحظه می‎شود که سهم زنان با این که در ظاهر نصف سهم مردان است ولی در واقع سهم حقیقی آنها به مراتب بیشتر از مردان است، و این یک نوع حمایت منطقی است که اسلام بر حسب واقعیت های موجود و به خاطر این که در غالب موارد قدرت زنان برای تولید ثروت کمتر است از آنها نموده است.

تعبیری که در قرآن کریم از نظر جمله بندی در بیان سهم ارث زنان آورده شده دقیق و قابل ملاحظه است، خداوند نفرموده: "زنان نصف مردان از ارث سهم می‎برند." بلکه فرموده است: "برای هر مردی مثل سهم دو زن قرار داده شده." در حقیقت ارث زنان به عنوان اصل قرار داده شده و بعد گفته شده به مرد دو برابر آنچه که به زن داده شده پرداخت شود؛ پس ارث مرد به صورت فرع بر ارث زن قرار داده شده است؛ بدیهی است این گونه تعبیر به خاطر تأکید بر احیای شخصیت زن و مبارزه با رسومات غلط جاهلی است که زنان را به طور کامل از ارث محروم کرده بودند.

حال خود قضاوت نمایید اسلامی که با قوانین خود بر افکار خرافی جاهلیت خط بطلان کشید و زن را نیز جزو وراث به حساب آورد و برای او با توجه به این که هیچ گونه مسؤولیتی در تأمین نیازهای خانواده بر عهده نداشت سهمی از ارث قرار داد، سهمی که در واقع پس اندازی برای وی در زندگی محسوب می‎گردد، آیا در حق زنان ظلم نموده و تبعیض ناروا قائل شده است ؟!

بله، در نظر ابتدایی انسان مشاهده می‎کند که سهم زن از ارث نصف سهم مرد است و بین سهم آنها در ظاهر تفاوت وجود دارد، ولی آیا این تفاوت همان تبعیض نارواست ؟ تبعیض و بی عدالتی جایی است که چیزی در غیر جایگاهی که مستحق آن است قرار گیرد، آیا مقدار اضافی ای که مرد بابت سهم ارث خویش می‎گیرد و آن را در راه تأمین هزینه های زندگی خانوادگی خود و همسر مصرف می‎نماید و سهم زن به عنوان پس اندازی برای تأمین آینده اش دست نخورده باقی می‎ماند تبعیض و بی عدالتی محسوب می‎گردد؟!

ناوبری کتاب