خود جنین میگردد، سقط جنین گرچه پس از دمیدن روح در وی باشد اشکال ندارد.
(مسأله 4) اگر بیماری مادر به حدی است که درد غیر قابل تحمل فعلی دارد و معالجه او لازم و ضروری است ولی در ضمن معالجه جنین طبعا سقط میشود، اقدام به معالجه جایز است؛ چه قبل از دمیده شدن روح باشد یا بعد از آن.
(مسأله 5) سقط کردن عمدی جنینی که احتمال میدهیم معیوب و نارس است یا نسبت به آن اطمینان داریم، پس از دمیدن روح به طور قطع جایز نیست و پیش از دمیدن روح نیز محل اشکال است.
(مسأله 6) مشکلات اجتماعی و اقتصادی و نظایر آن مجوز سقط نمودن جنین، گرچه قبل از دمیدن روح در او باشد، نمی گردد.
(مسأله 7) سقط کردن جنین کافر حتی در صورتی که پدر و مادر او هر دو کافر باشند نیز جایز نیست؛ مگر در مواردی که بیان گردید.
(مسأله 8) در مواردی که سقط جنین جایز است دیه آن ساقط نمی شود؛ پس اگر خود مادر با استعمال داروهایی که پزشک نوشته این کار را انجام دهد، مادر ضامن دیه خواهد بود؛ و اگر پدر جنین از این امر آگاهی نداشته باشد دیه به او پرداخت میشود، و اگر او نیز آگاه بوده و با اجازه او این کار صورت گرفته دیه بر عهده هردوی آنهاست و باید آن را به وارثهای دیگر جنین که در سقط او شرکت نداشته اند بدهند.
(مسأله 9) در مواردی که سقط جنین جایز است، پزشک میتواند با اخذ برائت از ورثه جنین، ذمه خود را برئ ساخته و جنین را سقط نماید؛ و در این صورت ورثه جنین با یکدیگر مصالحه نمایند.
(مسأله 10) اگر جنین به صورت "نطفه" باشد دیه آن بیست مثقال شرعی طلای سکه دار است، که هر مثقال شرعی هجده نخود میباشد؛ و اگر به صورت خون بسته شده "علقه" باشد دیه آن چهل مثقال شرعی طلای سکه دار است؛ و اگر به صورت پاره گوشت "مضغه" باشد شصت مثقال شرعی، و اگر به صورت استخوان باشد هشتاد مثقال شرعی، و اگر روی استخوان گوشت روییده و صورت بندی شده ولی هنوز روح نداشته باشد دیه آن یکصد مثقال شرعی طلای سکه دار است؛ و اگر روح در آن