صفحه ۲۴۳

هنگامی که مرد و زن با یکدیگر آشنا شدند و برای شروع یک زندگی جدید همراه با شرایطی به توافق رسیدند با به کار بردن جملات و الفاظ خاصی که بیانگر قصد واقعی آنان در این زمینه است موضوع ازدواج خود را اعلام نموده و آن را قطعی می‎نمایند، به این عمل در اصطلاح "عقد ازدواج" گویند.

عقد ازدواج و پیمان زناشویی در هر آیین و ملتی کیفیتی خاص دارد، قبل از پیدایش اسلام در منطقه جزیرة العرب برای این منظور پس از خواستگاری بستگان پسر از بستگان دختر سخنانی که نشان دهنده توافق طرفین بود رد و بدل می‎شد آنگاه غذایی به عنوان "ولیمه ازدواج" داده می‎شد.

در حدیثی از امام صادق (ع) ماجرای خواستگاری حضرت محمد(ص) از خدیجه این گونه نقل شده است: "زمانی که رسول خدا(ص) قصد ازدواج با خدیجه دختر خویلد را پیدا نمود ابوطالب همراه با خانواده اش و تعدادی از قریش نزد ورقة بن نوفل عموی خدیجه آمدند، پس ابوطالب شروع به سخن کرد و گفت: حمد و ستایش مخصوص صاحب و رب این بیت (کعبه) است، او که ما را از فرزندان ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و در حرم امن خویش جای داد و ما را حکم کننده و والی بر مردم قرار داد، و در این شهری که در آن قرار داریم بر ما برکت ارزانی داشت. همانا این پسر برادر من - منظور او رسول الله (ص) است - با مردی از قریش مقایسه نمی شود مگر این که بر او برتری دارد، او در نیکویی اخلاق بی نظیر است گرچه از لحاظ مالی وضع چندان خوبی ندارد؛ چرا که مال و ثروت عطایی است که به انسان داده می‎شود ولی چون سایه ای رفتنی و گذراست. او علاقه مند خدیجه است و خدیجه نیز به او علاقه مند؛ ای پسر نوفل ! ما برای خواستگاری خدیجه پیش تو

ناوبری کتاب