در اسلام وجود یک نظام اقتصادی سالم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به هم ریختگی و نابسامانی آن سرچشمه بسیاری از مفاسد اجتماعی و انحرافات و کجی ها شمرده شده است.
در سایر ادیان الهی نیز پیامبران تنها مأمور تبلیغ مسائل اخلاقی و عبادی و اعتقادی نبودند بلکه اصلاح وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی نیز بخش مهمی از اهداف آنها را تشکیل میداده است.
در ماجرای زندگی حضرت یوسف (ع) مشاهده میکنیم که ایشان پس از آزادی از زندان و پیدا نمودن موقعیت و منزلت نزد پادشاه مصر از میان تمام پست ها انگشت روی منصب خزانه داری گذاشت و گفت: (اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم)سوره یوسف (12): آیه 55. یعنی: "مرا به خزانه داری کشور منصوب کن، همانا من نگهدار و حافظ خوبی بوده و به اسرار این کار آگاهم".
در حقیقت آن حضرت میدانست که با سر و سامان دادن به امر معیشت و اقتصاد قسمت عمده مشکلات مردم مصر برطرف شده و از طریق عدالت اقتصادی نابسامانی سایر بخش های حکومتی سامان میپذیرد.
هرگز نباید تصور شود که اسلام در برابر مال و ثروت موضع منفی دارد و با آن مخالف است، بلکه بر عکس این دین جاودانی به ثروت به عنوان ابزاری مؤثر و کارساز برای رسیدن به کمالات معنوی مینگرد.
در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است: "نعم العون الدنیا علی طلب الاخرة"وسائل الشیعة، باب 6 از ابواب مقدمات التجارة، ح 5، ج 17، ص 30.