سازد و در کالبد آنها جان تازه ای بدمد در آخرین مرحله زندگی خویش با یک جهش بزرگ توانست از رهگذر آزمایش الهی پیروزمندانه بیرون آید.
او فرزند دلبندش "اسماعیل" را به همراه "هاجر" کنیزی که او را به همسری اختیار کرده بود به فرمان خدا از سرزمین فلسطین به بیابان خشک و سوزان "مکه" در میان کوههای بلند و خشن آورده و آنها را در آن سرزمین که حتی یک قطره آب در آن پیدا نمی شد به فرمان خدا باقی گذاشت و به فلسطین بازگشت. جاری شدن چشمه زمزم زیر پای اسماعیل و آمدن قبیله "جرهم" به آن مکان مقدمات آبادی سرزمین مکه را فراهم آورد. حضرت ابراهیم در مناجات خویش با پروردگار گفته بود: "پروردگارا همانا من ذریه خود را به وادی بی کشت و زرعی نزد خانه تو مسکن دادم برای به پا داشتن نماز؛ بار خدایا تو دلهای مردمان را به سوی آنها مایل گردان و به انواع ثمرات آنها را روزی فرما، شاید که شکر ترا به جای آورند".سوره ابراهیم (14): آیه 37.
او بارها از سرزمین فلسطین به قصد دیدار فرزندش اسماعیل به مکه آمد و در یکی از این سفرها بود که مراسم حج را به جای آورد و به فرمان خدا فرزندش اسماعیل را که نوجوانی برومند و با ایمان بود به قربانگاه برد تا این بهترین میوه شاخسار حیاتش را با دست خود در راه معبود قربانی کند.
او از عهده این آزمایش بزرگ الهی به بهترین صورت بیرون آمد و خداوند گوسفندی به عنوان قربانی برای او فرستاد و اسماعیل را برایش حفظ کرد؛ قربانی نمودن اسماعیل رمز گذشت از همه چیز در راه معشوق و معبود و مظهری برای تهی نمودن قلب از یاد غیر خدا بود.
و بدین سان مراسم حج با آن همه عظمت و شکوه به فرمان خدا و به وسیله حضرت ابراهیم پایه گذاری شد ونام و یاد او با تمام مراسم حج آمیخته شد، به گونه ای که در هر قدم انسان خاطرات و مجاهدتها و ایثارگریهای او و فرزند و همسرش را در برابر چشمان خود مجسم مینماید.