"‏دریغ از بزرگی که قدر ناشناخته ماند!‏" از : دکتر غلامعلی رجائی


دریغ از بزرگی که قدر ناشناخته ماند !
"غلامعلی رجائی "


 (مظلومیت یک مرجع تقلید، بزرگش نخوانند اهل خرد، که نام بزرگان به خردی برد).

خبر مهم این روزها و به نظر من روزها و ماههای بعد خیلی خلاصه است : آیت الله العظمی منتظری از دنیا رفت و چه خبر دهشتناکی !

ساعت شش بعد از ظهر است و من عازم منزلم که کسی از دفتر روزنامه اعتماد تلفن می‎زند و از من می‎خواهد درباره ایشان یادداشتی بنویسم .

چقدر از خودم خجالت می‎کشم که باید درباره کسی قلم بزنم که از اولین های دخیل در شکل گیری این جمهوری است . کسی که در چهار جلد کتاب که درباره ولایت فقیه نوشت این معنا را بیش از هر کس دیگر به مردم شناساند. فقیهی که امام بعد از برکناری ایشان از قائم مقامی خود به ایشان توصیه کرد هرچند او دیگر سمت دولتی ندارد اما امید است بتواند حوزه ها را گرمی ببخشد اما دریغ و درد که کسی به این فراز از پیام امام توجه نکرد. اما اکنون دیگر او از آن همه تهمت و افترا و دشنام و محدودیتهای تحمیلی که به آن دچار شد رها شده و به جوار دوست پر کشید.

هر کس اخبار ساعت دو بعد از ظهر سیمای جمهوری اسلامی امروز یکشنبه را دیده و شنیده باشد به مظلومیت این فقیه بزرگ در این سالها گواهی خواهد داد.

رسانه ملی ! بعضی ها ! در خبر پنجم خود بعد از اعلام وضعیت آب و هوا و بعد از نشان دادن کشته های یمن ! بدون نشان دادن عکس یا تصویری از این مرجع که برای اسلام زحماتی کشید که بر خیلی ها ناشناخته مانده است ، گفت که آیت الله منتظری در سن هشتاد و هفت سالگی از دنیا رفت . همین ، بدون هیچ ذکر تسلیتی لااقل به خانواده مرجع و شهید داده ای مانند شهید محمد منتظری که امام او را در نامه ای به پدرش محمد ما و شما می‎نامید.

تا به منزل می‎رسم فرزندم علی آقا که دانشجوی مکانیک است با ناراحتی می‎گوید این چه مسلمانی است که بعضی ها دارند؟ و ادامه می‎دهد بر و بچه های بسیجی دانشگاهی که او در آن تحصیل می‎کند این ضایعه را به هم تبریک می‎گفتند ! نمی دانم این برادران با شنیدن پیام تسلیت رهبری به مناسبت این ضایعه جبران ناپذیر چه خواهند کرد؟

و من که امروز با پرهیز بعضی ها و الحذرهای دوستان روبرو بودم که می‎گفتند مبادا در این باره چیزی بنویسی و برای خودت و ما ! درد سر درست کنی در نوشتن این سطور شتاب زده مصمم تر شدم و بر حال ایشان گریستم که کار به کجا رسیده است که دوستانی ناصح مرا از قلم زدن درباره این مرجع عالیقدر اینگونه برحذر می‎دارند ! انا لله و انا الیه راجعون ; و حقیقتا جای استرجاع دارد !

دامنه مظلومیت مراجع در این نظام اسلامی تا به کجاست ؟ فقیهی بزرگ و بزرگ پرور که در جهان اسلام کمتر نظیر او یافت می‎شد از دنیا رفته است و آن وقت سیمای ملی بعضی ها ! حداقل به اندازه یکی از همین هنرپیشه ها و موسیقی دانها و هنرمندهای درگذشته در این روزها برایش قدری نشناخت که در اخبار ساعت 14 لااقل عکس یا تصویری را از او نشان دهد یا ارتحال این مرجع عالیقدر را به مقلدانش که در تشییع او خواهند آمد و نشان خواهند داد به چه مقدارند تسلیتی بگوید !

اکنون او که از محدود و معدود شاگردان آیت الله بروجردی بود از دنیای ما رفته و به حق پیوسته است بی آنکه کسی بداند فرزند امام مرحوم حاج سید احمدآقا که آن رنج نامه را به او نوشت در اواخر عمر خود با او چه روابط صمیمانه ای برقرار کرده بود. یکی از دوستان برای من تعریف می‎کرد که وقتی برای کسب نظر از ایشان در مورد مرجع تقلید خود به دفتر امام در جماران رفته بود از ایشان شنیده بود که از آیت الله منتظری تقلید کند چون ایشان فقط آیت الله منتظری را اعلم می‎داند.

این دوست مبارز قبل از انقلاب می‎گفت در آن دیدار شاهد بوده وقتی کسی به دفتر امام تلفن زده و همین سوال را از برادری روحانی که تلفنهای شرعی مردم را جواب می‎داده پرسیده بود و او از مرحوم حاج احمدآقا پرسید که چه جواب سوال کننده را بدهد؟ ایشان خود شخصا گوشی تلفن را به دست گرفت و گفت از آیت الله منتظری تقلید کنید.

چند ماه پیش که با دکتر عیسی ولایی داماد مکرم آیت الله توسلی گفت و شنودی داشتم می‎گفت مرحوم حاج احمدآقا فرزند امام به خود او گفته بود در مجلس ترحیمی در قم نشسته بوده که آیت الله منتظری به آن مجلس وارد شده بودند. مرحوم حاج احمدآقا می‎گفت می‎خواستم از جا بلند شوم و به پیش ایشان بروم و دست شان را ببوسم اما با خود گفتم مردمی که آن رنج نامه مرا به ایشان خوانده اند خواهند گفت این عجب آدم ... است ! لذا متأسفانه از این کار خودداری کردم .

چند ماه پیش یکی از دوستان قبل از انقلاب که اکنون از همه جا رانده و مانده شده است ! می‎گفت در سال 1365 در دیداری با عده ای به حضورشان رسیده و با توجه به اینکه ایشان گاه و بیگاه از ذکر برخی واقعیتها نظیر وجود شکنجه در زندانها و... سخن می‎گفت و امام از طرح آشکار این مسائل رنجیده می‎شد - چه امام معتقد بود با علنی کردن این مسائل دشمنان سوء استفاده می‎کنند - به ایشان خیرخواهانه پیشنهاد کردند با توجه به اینکه امام بر اساس مستندات پزشکی حداکثر تا دو سال دیگر بیشتر زنده نیست شما این مسائلی را که درباره اشکالات موجود در نظام مطرح می‎کنید و با طرح آنها ایشان را می‎رنجانید و آزرده می‎کنید را مطرح نکنید تا بعد که امام از دنیا رفتند آن وقت چون رهبر هستید هرگونه که صلاح دانستید عمل کنید و اشکالاتی را که تشخیص می‎دهید برطرف نمایید. که ایشان با رد این پیشنهاد با ذکر روایتی از امیرالمومنین فرموده بودند که هر چند قصد رنجاندن امام راندارند اما حتی برای یک روز هم که شده از گفتن حقائق و واقعیتها خودداری نخواهند کرد.

اکنون او که از اسطوره های عالم روحانیت در دوران مبارزه بود [ . . . ] به امام و شهیدش محمد پیوست . همو که در کربلای هفتم تیر به خیل شهیدان انقلاب پیوست و در این 28 سال انتسابش به پدر مرجعش باعث شد در رسانه های ملی و غیر ملی ما کمترین تبلیغات درباره مقام و منزلت او انجام شود تا آنجا که گویی محمد عزیز، جزو شهیدان هفتم تیر نبوده است !

نمی دانم دیشب در دیدار این پدر و پسر با هم چه گذشته است ! اما شک ندارم آیت الله منتظری شادی بی حد و اندازه ای داشته است .

او اکنون از میان ما رفت و اینک ماییم و آزمونی بزرگ که با تمام اختلافاتی که بزرگان ما با ایشان داشتند با او و مراسم تشییع و دفن او چه خواهند کرد. پیام تسلیت رهبری حجتی است بر بعضی ها که هنوز می‎خواهند لابد در حمایت از رهبری بر طبل کینه خود با این ثمره عمر امام بکوبند.
دعا می‎کنم حداقل از این آزمون پیروز و سربلند بیرون بیایند !