‏"برکت مرگ" از : آقای فرهمند علیپور ‏


برکت مرگ
"فرهمند علیپور"
 لبنان در دنیا و قم در ایران . این دو "شهرهای ممنوعه " جمهوری اسلامی هستند که گرچه کهکشانی فاصله میان این دو نشسته اما جمهوری اسلامی سعی کرده تا سپهر افکار عمومی این دو را همواره به زیر خیمه خود درآورد. می‎خواهد اگر در ذهن مردمانشان ، اینگونه نیست که در جویبارهای حکومت اسلامی تهران شهد و شکر جاریست لااقل آن را ریسمانی الهی و فرصتی بدانند که بی آن شهر در ضلالت فرو خواهد رفت .

اینگونه است که در جنوب لبنان به عنوان متمرکزترین و فعال ترین پایگاه شیعه نشین جهان پس از ایران ، رسانه های وابسته به حزب الله در لبنان به عنوان قلب رسانه های آزاد جهان عرب همان عملکردی را داشتند که صدا و سیمای ایران در قبال خبر درگذشت آیت الله منتظری داشت .

در این سوی مرزها نیز گرچه رهبران مذهبی جنبش سبز همچون آیت الله منتظری و صانعی در قم نشسته بودند و پیشانی جنبش را مسح می‎کشیدند و به آیه ای از قرآن یا روایتی از ائمه ، سلاح از دست حاکمان تهران می‎گرفتند، اما هرگز در طول شش ماه گذشته خیابانهای شهر قم هیچ اجتماع معترضی را به خود ندید، تا پایتخت سنتی و واقعی جمهوری اسلامی در سکوت باشد و اینگونه تبلیغ شود که قم همچنان وفادار و پشتیبان فرزندان به حکومت رسیده خود در تهران است .

همان اندازه که ظاهر قم بی تفاوت به هیاهوهای سیاسی تهران می‎نگریست اما در دل شهر آشوبی در جریان بود. احمدی نژاد که رئیس جمهور شد، اعتراضات که به پا خاست ، هیچ کدام از آیت الله ها پیام تبریکی برای او ارسال نکردند، حتی عتاب و خطاب خامنه ای نسبت به "سکوت خواص " و اینکه "خواص حواسشان به گفته ها و نگفته هایشان باشد" هم به کمک دولت نیامد. تنها یکبار خبری منتشر شد که آیت الله ناصر مکارم پیام تبریکی به احمدی نژاد داده است ، اما جوهر خبر خشک نشده بود که تکذیبیه اش هم از قم رسید.

دیدارهای بزرگان قم و پچ پچ هایی که از حجره ها و شبستان ها شروع می‎شد و گاه ستون فقرات نظام را به لرزه درمی آورد، برای آنهایی که خبرهای این چند ماهه را دنبال می‎کردند نشانه ای بود که روی دیگر قم را به نقشی دیگر ضرب کرده اند و خبرهای دیگری است نه آنچه صدا و سیمای آیت الله خامنه ای می‎گوید.

فوت آیت الله العظمی منتظری ، جمعیت باورنکردنی حاضر در مراسم وداع با او و شعارهایی که آسمان قم را سبز کرد، در واقع نشان دهنده آن روی دیگر این شهر کویری بود و نشان داد که جنبش سبز چنان قدرت گرفته و ریشه دوانده که قلب جمهوری اسلامی در واقع در دستان اوست که می‎تپد.

اگر به برکت شهادت حسین (ع ) جهان خفته عرب بیدار شد و اسلام زنده ماند، بی شک به برکت مرگ آیت الله منتظری نیز درخت سبز امید ایرانیان سایه سارش گسترده تر شد و این از شگفتی های مرگ مردان بزرگ تاریخ است .

گرچه فوت آیت الله منتظری شکست و خسرانی برای جنبش عدالتخواه و آزادی طلب سبز و روشنفکری دینی ایران بود اما پیش از آن منشاء رستاخیزی بزرگ در پایتخت واقعی جمهوری اسلامی بود; تا اگر بودند معدود علما و روحانیونی که در بیتشان تنها بر روی نمایندگان آیت الله خامنه ای باز بود و اخبار حوادث اخیر و تهران را تنها از زبان آنها می‎شنیدند این بار به چشم خود ببینند سیل جمعیت ناراضی را و به گوش خود بشنوند که چگونه مردم ، بی پروا تندترین شعارها را خطاب به شخص اول مملکت بیان می‎کنند، بی گمان از این پس مخبرهای دفتر مقام معظم نخواهند توانست بگویند که در 16 آذر و 13 آبان و... تنها ده دوازده نفر شلوغ کردند و مردم آنها را از خیابانها به در کردند و شهر در امن و امان است . نخواهند توانست به علما بقبولانند که موسوی و کروبی را درد خود بزرگ بینی گرفته و بیانیه ای می‎نویسند که مخاطبش خودشان هستند.

مرگ آیت الله منتظری بسیاری از روحانیون و علمای قم را که همچون همیشه در حاشیه سیاست می‎نشینند و می‎گویند ما را چه به سیاست ، بیدار کرد که اکنون زمان صراحت و انتخاب است : یا مردم ، یا حکومت . بین شکاف گسترده و دهان باز کرده ئ مردم و حکومت هیچ جایی برای نشستن و استخاره کردن نیست .

آیت الله خمینی روزی گفته بود که "ملت ما قائم به شخص نیست ، مردم خود بیدار شده اند" راست می‎گفت آیت الله خمینی . چنانچه مرگ آیت الله منتظری و حضور صدها هزار نفری مردم این گفته را اثبات کرد و نشان داد افقی که منتظری ترسیم کرده و در آن این "حق انسان " است که در ابتدا و انتهای کلام می‎نشیند، مسیر مردم بیدار شده ایران شده است .

آیت الله منتظری عمری مبارزه کرد تا غبار از آئینه دین بزداید، تا استبداد را در هر شکل و جامه ای براند، تا از حریت بگوید و انسانیت . روز سی آذر، مردم نشان دادند که صدای او را شنیده اند و آرمان های او را مطالبه می‎کنند و فریاد می‎زنند. نشان دادند که حصارهای بلند سانسور و حصرهای غیر انسانی را کفایتی نیست .