"‏آیت الله منتظری ، فقیهی که شیفته قدرت نشد" از : آقای محمدعلی توفیقی


آیت الله منتظری ، فقیهی که شیفته قدرت نشد
"محمد علی توفیقی "
 در سرتاسر گیتی و همیشه اعصار، انسان ها و اندیشمندان فراوانی بوده اند که در زمان حیات شان مورد بی مهری و جفای حاکمان قرار گرفته اند، بخصوص تاریخ دور و نزدیک سرزمین استبداد زده ایران مملو از داستان های تلخ و سرنوشت های غم بار "آزادگان " و "دگراندیشان " و "دگرباشان "ی است که یا بر "دار" و یا در "گوشه " خلوت و انزوایی که ظالمانه بر آنها تحمیل شده است در تنهایی و غربت روزگار به سر آورده اند. اما در این میان قصه پر غصه آیت الله منتظری داستان دیگری است . فقیه وارسته ای که در دوران شیفتگی فقیهان به قدرت ، در چند قدمی منصبی چون "رهبری " به آن پشت پا زد تا در عمل نشان دهد که اگر "حقوق ملت " - حتی زندانی و دگراندیش - به نام دین و به نمایندگی از خدا ضایع و پایمال گردد، نشستن بر مسند و حکم راندن به هیچ نمی ارزد.

بدون شک سخن گفتن از چنین انسانی که به آزادگی درس داده است و مصلحت پرستی و دین فروشی را شرمنده خود کرده است در مجالی چنین اندک و یادداشتی اینگونه کوتاه نه مطلوب است و نه ادای حق مطلب ، اما ساکت بودن هم نشاید چه که : آب دریا را گر نتوان کشید، هم بقدر تشنگی باید چشید. لذا اشاره ای هر چند مختصر و گذرا به چند ویژگی ایشان حداقل برای نسلی که در سایه حصر و سانسور ممکن است آشنایی کمتری با روش ها و رویکردهای آن عزیز سفر کرده داشته باشند خالی از منفعت نخواهد بود.

آیت الله منتظری به عنوان یکی از کسانی که در دوران های مختلف انقلاب نقش آفرین بوده و در شکل گیری نظام موجود و تئوریزه کردن اصول متعدد آن مخصوصا ولایت فقیه از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده است از اولین کسانی بود که هوشمندانه صدای پای استبداد دینی را در جمهوری اسلامی شنید و وظیفه شرعی و انسانی خویش را در انتقاد از وضعیتی که آن را برخلاف آرمان های انقلاب می‎دانست به نحو احسن انجام داد و از این نظر می‎توان او را جزو پیشگامان اصلاح انحراف بوجود آمده در مسیر نظام موجود دانست .

شجاعت کم نظیر ایشان در مقابله با اعدام های وحشتناک سیاسی سال 67 و تلاش برای بهبود وضعیت زندانیان اگرچه نقطه عطفی در مسیر زندگی ایشان محسوب می‎شود اما واقعیت آن است که این رویکرد انسانی و متفاوت ، در تمامی سال هایی که در حاکمیت بوده است همواره و در اشکال مختلف وجود داشته و نقش بسیار موثری در تعدیل رفتارهای تندروانه اوایل انقلاب ایفا نموده است بگونه ای که بدون این حضور متعادل کننده ، قطعا می‎بایست امروز شاهد تلخی ها و فجایع بیشتری در حافظه تاریخی ملت باشیم .

یکی دیگر از ویژگی های منحصر بفرد آیت الله منتظری نقد مسئولانه مبانی اندیشه ای نظام موجود و در رأس آن اصل ولایت مطلقه فقیه است . او که سالیان متمادی در درس و بحث طرفدار نظریه ولایت فقیه و مروج آن بود و در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز برای وارد نمودن این اصل به قانون اساسی مجدانه و مصرانه تلاش کرده بود این فرصت را یافت تا نتیجه سی سال حکومت فقها را از نزدیک شاهد باشد و با مشاهده ناکارآمدی آن در عمل ، تا آخرین روزهای حیاتش منتقد جدی آن باشد. گویی چون به نوعی خود را در پیدایش مصائب بوجود آمده مسئول می‎دید لذا نقد آن را مسئولیت جدی خویش می‎دانست .

ایشان در جنجالی ترین اظهار نظر خود ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق بارز شرک دانست و بی مهابا و به دور از تعصب آن را به چالش کشید. البته این روحیه حقیقت جویی و نقد گذشته تنها به مبانی نظری محدود نبوده و برخلاف بسیاری از سیاستمداران (اصلاح طلب و اصولگرا) که معمولا از عملکرد گذشته تابویی بی عیب و نقص و زیبا ترسیم می‎کنند، بسیاری از رویدادهای سالیان گذشته را ارزیابی و صراحتا به اشتباه بودن برخی از آنها اذعان نمود. به عنوان مثال می‎توان به موضوع نادرست دانستن اشغال سفارت آمریکا در بدو انقلاب اشاره کرد.

آیت الله منتظری همواره منادی وحدت عملی مذاهب اسلامی در جهان و ایران بود. در همین راستا در اوائل انقلاب با دیدی عمیق و آینده نگر طرح "هفته وحدت " را ارائه داد که اگر به صورت واقعی و فراتر از شعار و بر مبنای اصل "همه با هم " و نه "همه با من " به اجرا درمی آمد می‎توانست نقش موثری در کاهش تنش های مذهبی ایران و حتی جهان اسلام داشته باشد. ایشان خود در حد توان به این اصل اسلامی همواره پایبند بود. جامعه اهل سنت ایران هنوز از یاد نبرده است که چگونه سال گذشته هنگامی که توهین های آشکار و گستاخانه یکی از خطیبان حکومتی به اهل سنت در جامعه به طرز مشکوک و وسیعی انتشار یافت ، ایشان در کمال تواضع و بی توجه به مرتبه بلندی که در جهان تشیع دارد از برادران و خواهران اهل سنت خود عذرخواهی نمود و اینگونه برخوردها را نتیجه بی سوادی عاملان و ناشران آن دانست .

این مرجع برجسته برخلاف بسیاری از روحانیون نسبت به وضعیت اقوام ایرانی حساسیت ویژه ای داشت و از وجود تبعیض ها و مدیریت اشتباه مسائل آنان اظهار نگرانی می‎نمود و در آخرین موضع گیری در این زمینه اعدام احسان فتاحیان (که به بهانه عضویت در یک حزب کردی علیرغم اینکه در حکم اولیه به ده سال زندان محکوم شده بود، برای هشدار و ارعاب جنبش سبز به دار آویخته شد) را برخلاف قانون دانست و نشان دادند که در طرفداری از حقوق بشر و مظلومین ، گزینشی عمل نمی کند و لقب "پدر حقوق بشر" ایران برازنده و شایسته ایشان است .

علیرغم اینکه در تمام این سالها ناجوانمردانه تلاش شد تا مانع ارتباط آیت الله منتظری با بدنه اجتماع مخصوصا نسل جوان شوند خوشبختانه اندیشه و جایگاه این مجاهد نستوه همچنان از منزلت بالایی نزد عموم مردم برخوردار است و جریان های سیاسی نیز اقبال گسترده ای به ایشان داشتند بگونه ای که در جنبش سبز نقش مهمی بعهده گرفته و در حمایت معنوی از آن خوش درخشیدند، حضور گسترده صدها هزار مردمی که علیرغم بایکوت خبری و موانع مختلف خود را برای شرکت در مراسم تشییع جنازه این عالم به قم رساندند نشان از موقعیت ممتاز و بی بدیل در افکار عمومی و تبدیل شدن تفکر ایشان به یکی از نمادهای جنبش سبز دارد.

شاید همین موضوع و ترس از تداوم اثرگذاری "اندیشه و رویکرد منتظری " بود که برخی از آقایان را واداشت تا در پیام های خود تنها به نقش فقهی این بزرگوار اشاره نمایند و با نادیده گرفتن جایگاه رفیع سیاسی - اجتماعی اش در قلب و خاطره مردم ایران این ضایعه را تنها به آیات عظام و شاگردان و حوزه های علمیه تسلیت بگویند ! و "ملت همیشه در صحنه " که به بهانه های بسیار ناچیز و گاه برخلاف منافع ملی هزینه می‎شوند، را ساده لوحانه حذف نمایند و در عین حال در اقدامی بی سابقه وزارت ارشاد دولت کودتا برای روزنامه ها دستورالعمل سانسور و عدم انعکاس این واقعه مهم را صادر می‎کند و تیم های نظارت بر حسن اجرای این دستور وقیحانه در چاپخانه ها مستقر می‎شوند، غافل از اینکه : "انه لایذل من والیت و لا یعز من عادیت ".
خدایش بیامرزد و راهش مستدام باد.