پله پله تا ملاقات خدا
(زندگینامه آیت الله العظمی منتظری )
"امین علم الهدی "
در خانواده ای کشاورز در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش حاج علی منتظری کشاورز ساده ای بود که علاوه بر زراعت اهل مطالعه بود و در محله شان به عنوان معلم اخلاق و مدرس قرآن شناخته میشد. ایشان همانند هم دوره ای هایشان تلمذ را با ادبیات فارسی و سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد. در 13 سالگی برای ورود به حوزه علمیه اصفهان راهی این شهر شد و پس از هفت سال تحصیل در این حوزه علمیه ، شهر اصفهان را به مقصد قم ترک کرد. ورود آیت الله العظمی منتظری به حوزه علمیه قم با ریاست آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری همزمان شد; دوره ای که او در لابلای خاطراتش از آن به عنوان دوره ای سخت یاد میکند. به گفته خود هرچند نمی خواست عمامه بگذارد همان زمان دو بار برای عمامه گذاشتن امتحان داد. در آن زمان به دستور آیت الله حائری به "بچه ها" شهریه ای تعلق نمی گرفت و ایشان ناچار بود با مقرری روزی 10 شاهی (20 شاهی معادل یک ریال بود) روزگار بگذراند. قریب به یک سال به این منوال گذشت .
اندکی بعد برای آموختن ادبیات ، علوم و ریاضی به مدرسه ملاصادق رفت . در این دوره ادبیات ، علوم و ریاضی را نزد حاج شیخ غلامحسین منصور و شرایع را نزد حاج شیخ ابراهیم فراگرفت . سال های 1315 - 1316 برای او دوره سخت تری بود چرا که به گفته خود ایشان به دلیل "کمبود امکانات و شرایط بد مالی " دیگر قادر به ادامه حضور در قم نبود. عسرت مالی آیت الله را به اصفهان بازگرداند و ایشان در مسجد جده این شهر ساکن شد. "در اصفهان دو هفته یک بار میرفتم نجف آباد. یک بقچه نان و یک مقدار ماست و سنجد و گردو و مانند اینها میآوردم و یکی دو هفته با اینها میگذراندم . اما در قم این امکانات نبود لذا نتوانستم در قم بمانم و به اصفهان رفتم ."
اولین هم حجره ایش در این شهر حجت الاسلام حاج شیخ ابوالقاسم مسافری بود که ایشان "شرح لمعه " میخواند و حاج شیخ ابوالقاسم "سیوطی ". آن موقع عسرت مالی آیت الله ادامه داشت چرا که آن موقع در هر ماه از محل موقوفه مدرسه به هر حجره چهار قران میدادند که بین دو طلبه قسمت میشد و ایشان ناچار بودند مابقی مایحتاجات را از نجف آباد بیاورند; همان موقوفات مدارس بود که بعد دولت موقوفات را هم تصاحب کرد و این چهار قران هم قطع شد. آیت الله آن دوره را به مباحثه با اسدالله نوراللهی و یحیی فقیه ایمانی گذراند و در چهار پنج سالی که در اصفهان بود به تدریس پرداخت . در دوران رضا شاه پهلوی که به طلاب و حوزه ها سخت گرفته میشد بر ایشان نیز سخت گذشت . کسی نمی توانست عمامه به سر بگذارد و مقرری نیز پرداخت نمی شد. اوایل سال 1320 برای دومین بار به قم رفت . دعوت شیخ جعفر شمس گیلانی و حاج باقر خوانساری مشوق این سفر شد و آیت الله با سفر به قم در مدرسه ملا صادق مسکن گزید.
در همان مدرسه مکاسب را نزد حاج شیخ عبدالرزاق قائنی خواند و عمامه به سر گذاشت . همین عمامه به سر گذاشتن باعث شد آیت الله برای نخستین بار توسط شهربانی دستگیر شود. ایشان بعد از مدتی به مدرسه فیضیه رفت و با حاج صدر کلباسی هم مباحثه شد. کفایه را با آیت الله داماد آغاز کرده و با او هم درس شد. اما سفر حاج صدر کلباسی هم مباحثه ای ایشان نقطه عطفی را در تاریخ تحصیل آیت الله رقم زد; "شش هفت نفر بیشتر نبودیم که در درس آقای داماد شرکت میکردیم . یک روز آقای مطهری گفت ; حاضری با هم مباحثه کنیم ؟ گفتم بله و از آن روز به بعد رفاقت ما با مرحوم شهید مطهری آغاز شد و حدود 11 سال هم مباحثه بودیم . سطح کفایه و یک مقدار زیادی از مکاسب را به همراه شهید مطهری نزد مرحوم آیت الله آقای داماد خواندیم . مقداری از کتاب رسائل را هم نزد آیت الله حاج آقا رضا بهاءالدینی خواندیم و درس ها را با یکدیگر بحث میکردیم ."
در خلال همین سال ها امام خمینی دروس اخلاق خود را در مدرسه فیضیه برگزار میکرد که آیت الله العظمی منتظری و شهید مطهری از حاضران همیشگی جلسات بودند. ایشان سپس رسائل را نزد بهاءالدینی فرا گرفت و سپس دروس خارج را با محقق داماد و حجت تبریزی ادامه داد. سالی را در محضر صدر امینی به تحصیل پرداخت و سپس در سال 1323 به بروجرد رفت تا با دروس آیت الله بروجردی آشنا شود. یک سال بعد با اقامت آیت الله بروجردی در قم ، آیت الله العظمی منتظری به خیل شاگردان وی در فقه و اصول پیوست و همان زمان و همزمان منظومه حکمت و سپس مبحث نفس اسفار را نزد امام خمینی خواند.
پس از چندی به دلیل شلوغی جلسات آیت الله بروجردی ، ایشان و شهید مطهری تصمیم میگیرند در جلسات مباحث عقلی امام خمینی شرکت کنند. آنچنان که آیت الله میگوید از همان زمان بود که دروس عالیه امام خمینی در آن مدرسه آغاز شد. در همان دوره در جلسات فلسفه علامه طباطبایی نیز حاضر میشد. منتظری طی همین دوران با مطهری به بحث و گفت وگو مینشست و کلاس هایش نیز در قم دایر بود; دوره ای که افزون بر 10 سال به طول انجامید.
آیت الله العظمی منتظری بعد از وفات آیت الله بروجردی همراه شهید مطهری سعی بسیاری برای معرفی مرجعیت امام خمینی انجام دادند اما این تنها حمایت آیت الله العظمی منتظری از امام خمینی نبود. پس از آنکه امام در خردادماه سال 42 سخنرانی کوبنده ای علیه حاکمیت شاه انجام میدهند رئیس دادگستری قم به وزیر دادگستری میگوید; "نمی توان حکم دستگیری آیت الله خمینی را به دلیل حمایت افکار عمومی از ایشان صادر کرد." وی به جمله ای از آیت الله منتظری استناد کرده است که کوچک ترین اقدام علیه آیت الله خمینی موجب میشود مراجع خون دولت را مباح شمرند.
زمان دستگیری امام خمینی ، آیت الله منتظری در قم حضور نداشت و برای سفرهای تبلیغی نهضت به نجف آباد رفته بود که پس از اطلاع از بازداشت امام ضمن گردآوردن ائمه جماعات مساجد تحصن هفت شبانه روزی را در مسجد بازار همان شهر ترتیب داد و سپس به همراه علما به تهران مهاجرت کرد که مجموع این فعالیت ها به ممنوع المنبر شدن آیت الله انجامید.
پس از آزادی امام خمینی از زندان قصر و حصر در قیطریه و سخنرانی شدیداللحن 15 خرداد حساسیت ها روی آیت الله العظمی منتظری زیاد میشود چرا که ایشان در تمام مجالس به عنوان نماینده امام خمینی سخنرانی میکرد و به خاطر اجازه دریافت وجوهات شرعیه از آیات بروجردی ، شیرازی ، حکیم ، شاهرودی و امام خمینی موقعیت ویژه ای داشتند. بعد از لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام به ترکیه و عراق فعالیت های آیت الله العظمی منتظری وارد فاز جدی تری میشود. ایشان علاوه بر تلاش های بسیاری که برای آزادی امام خمینی انجام داد پیشنهاد تعطیلی دروس را مطرح کرد که با مخالفت آیت الله شریعتمداری مواجه شد.
آیت الله منتظری برای راضی کردن وی به بیت ایشان میرود. اگر چه آیت الله منتظری موفق نمی شود وی را به تعطیل کردن دروس راضی کند، اما همین تلاش ها به دومین دستگیری ایشان منجر میشود چنان که آیت الله فاضل لنکرانی در این باره میگوید; "از کوچه آقای شریعتمداری که بیرون آمدیم به آقای منتظری گفتم که شما برای زندان آماده شو. ایشان گفتند به چه مناسبت ؟ گفتم که من نتیجه جلسه امشب را این طور میبینم ." پیش بینی آیت الله فاضل لنکرانی به تحقق پیوست و سلسله بازداشت های آیت الله منتظری آغاز شد به گونه ای که ایشان بارها و بارها به زندان افتاده یا تبعید شدند.
عید نوروز سال 45 بود که مأموران ساواک به دنبال پخش اعلامیه در حرم حضرت معصومه بی درنگ سراغ آیت الله رفته و مجددا ایشان را بازداشت کردند; بازداشتی که هفت ماه به طول انجامید اما با اعتراض علما و روحانیون قم ایشان از زندان آزاد شد. هنوز چند ماهی از این آزادی نگذشته بود که ایشان برای ملاقات با امام خمینی در عراق به طور مخفیانه از کشور خارج شد اما مأموران از این سفر مطلع شده و هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه مرزی دستگیر و روانه زندان کردند; زندانی که این بار پنج ماه طول کشید. اگرچه ایشان آزاد شدند اما ساواک دیگر به روی آیت الله حساس شده و از همین رو بود که در زمان تاجگذاری در سال 46 ایشان را به مسجد سلیمان تبعید کردند. اگرچه ساواک به ایشان ابلاغ کرده بود حق سفر به قم را ندارد اما او پس از گذراندن سه ماه در مسجد سلیمان به قم مراجعت کرد و با وجود تدابیر شدید امنیتی و ممانعت های ساواک عده زیادی از علما، استادان و طلاب حوزه علمیه با او دیدار کردند. این بار ساواک تدبیر دیگری اندیشید و ایشان را به نجف آباد منتقل کرد و تحت مراقبت های شدید قرار داد.
اما آیت الله منتظری بیکار ننشست و با پایه گذاری نماز جمعه نجف آباد و ایراد خطبه از این تریبون فعالیت خود را ادامه داد و همین باعث شد در حالی که هنوز چند ماه از تبعید او نگذشته بود ایشان مجددا دستگیر و پس از محاکمه به یک سال و نیم زندان محکوم شود. اردیبهشت سال 49 دوران محکومیت آیت الله به پایان رسید و ایشان پس از آزادی راهی قم شد اما حضور ایشان در میان طلاب قم چندان به مذاق رژیم خوش نیامد و دوباره آیت الله را به زادگاهش تبعید کردند. ایشان در نجف آباد فعالیت هایشان را پی گرفتند و در خطبه های نماز جمعه این شهر به انتقاد از حکومت پرداختند. هجوم جمعیتی که برای شنیدن خطبه های آیت الله منتظری به نجف آباد میآمدند به حدی بود که در گزارش ساواک بعد از قم این شهر به واسطه حضور ایشان به عنوان دومین پایگاه انقلاب ذکر شد; "نماز جمعه آیت الله منتظری یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است ." اگرچه تبعید ایشان به نجف آباد سه سال طول کشید اما رژیم حضور آیت الله منتظری را حتی در زادگاهش تحمل نکرد و او را به تبعید در طبس محکوم کرد.
حضور او در طبس باعث اجتماع مبارزین شد به گونه ای که به اعتراف مسوئولان امنیتی این شهر در طول اقامت کوتاه منتظری علاوه بر طبسی ها قریب 50 هزار نفر از شهرهای دور و نزدیک برای دیدن او راهی طبس شده و ایشان را ملاقات کردند; جمعیتی که موجب نگرانی ساواک شد و آنان را بر آن داشت برای جمع و جور کردن اوضاع حکم تبعید او در طبس را لغو کنند; اما نامه سرگشاده ایشان به علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه "امپریالیسم و صهیونیسم " در کارنامه فعالیت های آیت الله در طبس باقی ماند. مقاومت آیت الله منتظری و پافشاری ایشان در فعالیت های سیاسی چنان بود که رژیم ایشان را از طبس به خلخال تبعید کرد.
اگرچه رژیم میپنداشت تفاوت زبانی و گویش آیت الله منتظری و مردم آذری زبان فعالیت های ایشان را محدود کند اما اختلاف زبان به سکوت و سکون وی منجر نشد و یکی از امام جماعت های آن شهر مسجد خود را در اختیار او قرار داد که توسط هیأت امنا اداره میشد و مکان مناسبی جهت بسط و گسترش اندیشه های اسلام گرایی شد.
آیت الله العظمی منتظری علاوه بر اقامه نماز در آن مسجد همچون سایر تبعیدگاه های خویش در بین نماز به تفسیر قرآن پرداخت . به تدریج تعداد نمازگزاران بیشتر و فضای مسجد برای تبلیغ نهضت اسلامی آماده تر میشد. مأموران رژیم از بی باکی غیرمنتظره تبعیدی به نگرانی افتاده و از راه های مختلف در جهت تضعیف ایشان کوشیدند و در نهایت پس از گذشت حدود چهار ماه او را به تبعیدگاه سقز منتقل کردند.
سقز آخرین تبعیدگاه آیت الله بود. با وجود دوری از شاگردان و دوستان و اختلاف با مردم بومی منطقه از نظر مذهب و زبان ، ساواک از دیدار مردم با وی دچار نگرانی شده و از مرکز خواستار تصمیم گیری در این زمینه شد; از طرف دیگر در ارتباط با برگزاری مراسم سالگرد 15 خرداد در مدرسه فیضیه قم که ده ها نفر از دوستان و شاگردان او دستگیر شده و ساواک به ارتباط دستگیرشدگان با منتظری پی برده بود، تصمیم به بازداشت و انتقال او به تهران گرفت . مجموع این عوامل باعث شد رژیم در تیرماه 1354 آیت الله منتظری را از تبعیدگاه سقز روانه زندان کند. ابتدا او را به بازداشتگاه کمیته مشترک تهران بردند و فردای آن روز روانه زندان اوین کردند و آیت الله شش ماه را در سلول انفرادی گذراند که در این بازداشتگاه ها با فشارهای روحی و جسمی روبه رو شد. در زیر همین فشارها و شکنجه ها بود که شکنجه گر "ازغندی " به او گفته بود: "علت اینکه تو را از حوزه دور نگه میداریم و از این طرف به آن طرف میفرستیم این است که یک خمینی دیگر به وجود نیاید."
ایشان پس از شش ماه بلاتکلیفی در زندان اوین بالاخره در یک دادگاه نظامی به اتهام کمک به جنبش اسلامی و خانواده زندانیان سیاسی و اقدام برای تشکیل حکومت اسلامی ، به 10 سال زندان محکوم شد; اما در زندان نیز همراه رهبرانی همچون آیت الله طالقانی به فعالیت های جنبش اسلامی و سیاسی ادامه داد. با اینکه در زندان از بیماری های مختلف رنج میبرد، خارج بحث "خمس " و متن "اسفار" و کتاب طهارت را برای زندانیان تدریس کرد که شخصیت های اسلامی زندانی همچون آیت الله طالقانی و آیت الله مهدوی کنی در مجالس بحث او حاضر میشدند. ایشان در زندان اوین نیز نماز جمعه را اقامه کرد و بسیاری از زندانیان سیاسی مسلمان از جمله آقایان طالقانی ، مهدوی کنی ، هاشمی رفسنجانی ، لاهوتی و دیگران در نماز جمعه حاضر میشدند.
سرانجام با اوجگیری مبارزات و عقب نشینی های پی در پی حکومت پهلوی ، آیت الله العظمی منتظری پس از گذراندن حدود سه سال و نیم از دوران محکومیت به همراه آیت الله طالقانی در هشتم آبان 1357 از زندان آزاد شد و مورد استقبال چشمگیر مردم قرار گرفت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایش
اندکی بعد برای آموختن ادبیات ، علوم و ریاضی به مدرسه ملاصادق رفت . در این دوره ادبیات ، علوم و ریاضی را نزد حاج شیخ غلامحسین منصور و شرایع را نزد حاج شیخ ابراهیم فراگرفت . سال های 1315 - 1316 برای او دوره سخت تری بود چرا که به گفته خود ایشان به دلیل "کمبود امکانات و شرایط بد مالی " دیگر قادر به ادامه حضور در قم نبود. عسرت مالی آیت الله را به اصفهان بازگرداند و ایشان در مسجد جده این شهر ساکن شد. "در اصفهان دو هفته یک بار میرفتم نجف آباد. یک بقچه نان و یک مقدار ماست و سنجد و گردو و مانند اینها میآوردم و یکی دو هفته با اینها میگذراندم . اما در قم این امکانات نبود لذا نتوانستم در قم بمانم و به اصفهان رفتم ."
اولین هم حجره ایش در این شهر حجت الاسلام حاج شیخ ابوالقاسم مسافری بود که ایشان "شرح لمعه " میخواند و حاج شیخ ابوالقاسم "سیوطی ". آن موقع عسرت مالی آیت الله ادامه داشت چرا که آن موقع در هر ماه از محل موقوفه مدرسه به هر حجره چهار قران میدادند که بین دو طلبه قسمت میشد و ایشان ناچار بودند مابقی مایحتاجات را از نجف آباد بیاورند; همان موقوفات مدارس بود که بعد دولت موقوفات را هم تصاحب کرد و این چهار قران هم قطع شد. آیت الله آن دوره را به مباحثه با اسدالله نوراللهی و یحیی فقیه ایمانی گذراند و در چهار پنج سالی که در اصفهان بود به تدریس پرداخت . در دوران رضا شاه پهلوی که به طلاب و حوزه ها سخت گرفته میشد بر ایشان نیز سخت گذشت . کسی نمی توانست عمامه به سر بگذارد و مقرری نیز پرداخت نمی شد. اوایل سال 1320 برای دومین بار به قم رفت . دعوت شیخ جعفر شمس گیلانی و حاج باقر خوانساری مشوق این سفر شد و آیت الله با سفر به قم در مدرسه ملا صادق مسکن گزید.
در همان مدرسه مکاسب را نزد حاج شیخ عبدالرزاق قائنی خواند و عمامه به سر گذاشت . همین عمامه به سر گذاشتن باعث شد آیت الله برای نخستین بار توسط شهربانی دستگیر شود. ایشان بعد از مدتی به مدرسه فیضیه رفت و با حاج صدر کلباسی هم مباحثه شد. کفایه را با آیت الله داماد آغاز کرده و با او هم درس شد. اما سفر حاج صدر کلباسی هم مباحثه ای ایشان نقطه عطفی را در تاریخ تحصیل آیت الله رقم زد; "شش هفت نفر بیشتر نبودیم که در درس آقای داماد شرکت میکردیم . یک روز آقای مطهری گفت ; حاضری با هم مباحثه کنیم ؟ گفتم بله و از آن روز به بعد رفاقت ما با مرحوم شهید مطهری آغاز شد و حدود 11 سال هم مباحثه بودیم . سطح کفایه و یک مقدار زیادی از مکاسب را به همراه شهید مطهری نزد مرحوم آیت الله آقای داماد خواندیم . مقداری از کتاب رسائل را هم نزد آیت الله حاج آقا رضا بهاءالدینی خواندیم و درس ها را با یکدیگر بحث میکردیم ."
در خلال همین سال ها امام خمینی دروس اخلاق خود را در مدرسه فیضیه برگزار میکرد که آیت الله العظمی منتظری و شهید مطهری از حاضران همیشگی جلسات بودند. ایشان سپس رسائل را نزد بهاءالدینی فرا گرفت و سپس دروس خارج را با محقق داماد و حجت تبریزی ادامه داد. سالی را در محضر صدر امینی به تحصیل پرداخت و سپس در سال 1323 به بروجرد رفت تا با دروس آیت الله بروجردی آشنا شود. یک سال بعد با اقامت آیت الله بروجردی در قم ، آیت الله العظمی منتظری به خیل شاگردان وی در فقه و اصول پیوست و همان زمان و همزمان منظومه حکمت و سپس مبحث نفس اسفار را نزد امام خمینی خواند.
پس از چندی به دلیل شلوغی جلسات آیت الله بروجردی ، ایشان و شهید مطهری تصمیم میگیرند در جلسات مباحث عقلی امام خمینی شرکت کنند. آنچنان که آیت الله میگوید از همان زمان بود که دروس عالیه امام خمینی در آن مدرسه آغاز شد. در همان دوره در جلسات فلسفه علامه طباطبایی نیز حاضر میشد. منتظری طی همین دوران با مطهری به بحث و گفت وگو مینشست و کلاس هایش نیز در قم دایر بود; دوره ای که افزون بر 10 سال به طول انجامید.
آیت الله العظمی منتظری بعد از وفات آیت الله بروجردی همراه شهید مطهری سعی بسیاری برای معرفی مرجعیت امام خمینی انجام دادند اما این تنها حمایت آیت الله العظمی منتظری از امام خمینی نبود. پس از آنکه امام در خردادماه سال 42 سخنرانی کوبنده ای علیه حاکمیت شاه انجام میدهند رئیس دادگستری قم به وزیر دادگستری میگوید; "نمی توان حکم دستگیری آیت الله خمینی را به دلیل حمایت افکار عمومی از ایشان صادر کرد." وی به جمله ای از آیت الله منتظری استناد کرده است که کوچک ترین اقدام علیه آیت الله خمینی موجب میشود مراجع خون دولت را مباح شمرند.
زمان دستگیری امام خمینی ، آیت الله منتظری در قم حضور نداشت و برای سفرهای تبلیغی نهضت به نجف آباد رفته بود که پس از اطلاع از بازداشت امام ضمن گردآوردن ائمه جماعات مساجد تحصن هفت شبانه روزی را در مسجد بازار همان شهر ترتیب داد و سپس به همراه علما به تهران مهاجرت کرد که مجموع این فعالیت ها به ممنوع المنبر شدن آیت الله انجامید.
پس از آزادی امام خمینی از زندان قصر و حصر در قیطریه و سخنرانی شدیداللحن 15 خرداد حساسیت ها روی آیت الله العظمی منتظری زیاد میشود چرا که ایشان در تمام مجالس به عنوان نماینده امام خمینی سخنرانی میکرد و به خاطر اجازه دریافت وجوهات شرعیه از آیات بروجردی ، شیرازی ، حکیم ، شاهرودی و امام خمینی موقعیت ویژه ای داشتند. بعد از لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام به ترکیه و عراق فعالیت های آیت الله العظمی منتظری وارد فاز جدی تری میشود. ایشان علاوه بر تلاش های بسیاری که برای آزادی امام خمینی انجام داد پیشنهاد تعطیلی دروس را مطرح کرد که با مخالفت آیت الله شریعتمداری مواجه شد.
آیت الله منتظری برای راضی کردن وی به بیت ایشان میرود. اگر چه آیت الله منتظری موفق نمی شود وی را به تعطیل کردن دروس راضی کند، اما همین تلاش ها به دومین دستگیری ایشان منجر میشود چنان که آیت الله فاضل لنکرانی در این باره میگوید; "از کوچه آقای شریعتمداری که بیرون آمدیم به آقای منتظری گفتم که شما برای زندان آماده شو. ایشان گفتند به چه مناسبت ؟ گفتم که من نتیجه جلسه امشب را این طور میبینم ." پیش بینی آیت الله فاضل لنکرانی به تحقق پیوست و سلسله بازداشت های آیت الله منتظری آغاز شد به گونه ای که ایشان بارها و بارها به زندان افتاده یا تبعید شدند.
عید نوروز سال 45 بود که مأموران ساواک به دنبال پخش اعلامیه در حرم حضرت معصومه بی درنگ سراغ آیت الله رفته و مجددا ایشان را بازداشت کردند; بازداشتی که هفت ماه به طول انجامید اما با اعتراض علما و روحانیون قم ایشان از زندان آزاد شد. هنوز چند ماهی از این آزادی نگذشته بود که ایشان برای ملاقات با امام خمینی در عراق به طور مخفیانه از کشور خارج شد اما مأموران از این سفر مطلع شده و هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه مرزی دستگیر و روانه زندان کردند; زندانی که این بار پنج ماه طول کشید. اگرچه ایشان آزاد شدند اما ساواک دیگر به روی آیت الله حساس شده و از همین رو بود که در زمان تاجگذاری در سال 46 ایشان را به مسجد سلیمان تبعید کردند. اگرچه ساواک به ایشان ابلاغ کرده بود حق سفر به قم را ندارد اما او پس از گذراندن سه ماه در مسجد سلیمان به قم مراجعت کرد و با وجود تدابیر شدید امنیتی و ممانعت های ساواک عده زیادی از علما، استادان و طلاب حوزه علمیه با او دیدار کردند. این بار ساواک تدبیر دیگری اندیشید و ایشان را به نجف آباد منتقل کرد و تحت مراقبت های شدید قرار داد.
اما آیت الله منتظری بیکار ننشست و با پایه گذاری نماز جمعه نجف آباد و ایراد خطبه از این تریبون فعالیت خود را ادامه داد و همین باعث شد در حالی که هنوز چند ماه از تبعید او نگذشته بود ایشان مجددا دستگیر و پس از محاکمه به یک سال و نیم زندان محکوم شود. اردیبهشت سال 49 دوران محکومیت آیت الله به پایان رسید و ایشان پس از آزادی راهی قم شد اما حضور ایشان در میان طلاب قم چندان به مذاق رژیم خوش نیامد و دوباره آیت الله را به زادگاهش تبعید کردند. ایشان در نجف آباد فعالیت هایشان را پی گرفتند و در خطبه های نماز جمعه این شهر به انتقاد از حکومت پرداختند. هجوم جمعیتی که برای شنیدن خطبه های آیت الله منتظری به نجف آباد میآمدند به حدی بود که در گزارش ساواک بعد از قم این شهر به واسطه حضور ایشان به عنوان دومین پایگاه انقلاب ذکر شد; "نماز جمعه آیت الله منتظری یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است ." اگرچه تبعید ایشان به نجف آباد سه سال طول کشید اما رژیم حضور آیت الله منتظری را حتی در زادگاهش تحمل نکرد و او را به تبعید در طبس محکوم کرد.
حضور او در طبس باعث اجتماع مبارزین شد به گونه ای که به اعتراف مسوئولان امنیتی این شهر در طول اقامت کوتاه منتظری علاوه بر طبسی ها قریب 50 هزار نفر از شهرهای دور و نزدیک برای دیدن او راهی طبس شده و ایشان را ملاقات کردند; جمعیتی که موجب نگرانی ساواک شد و آنان را بر آن داشت برای جمع و جور کردن اوضاع حکم تبعید او در طبس را لغو کنند; اما نامه سرگشاده ایشان به علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه "امپریالیسم و صهیونیسم " در کارنامه فعالیت های آیت الله در طبس باقی ماند. مقاومت آیت الله منتظری و پافشاری ایشان در فعالیت های سیاسی چنان بود که رژیم ایشان را از طبس به خلخال تبعید کرد.
اگرچه رژیم میپنداشت تفاوت زبانی و گویش آیت الله منتظری و مردم آذری زبان فعالیت های ایشان را محدود کند اما اختلاف زبان به سکوت و سکون وی منجر نشد و یکی از امام جماعت های آن شهر مسجد خود را در اختیار او قرار داد که توسط هیأت امنا اداره میشد و مکان مناسبی جهت بسط و گسترش اندیشه های اسلام گرایی شد.
آیت الله العظمی منتظری علاوه بر اقامه نماز در آن مسجد همچون سایر تبعیدگاه های خویش در بین نماز به تفسیر قرآن پرداخت . به تدریج تعداد نمازگزاران بیشتر و فضای مسجد برای تبلیغ نهضت اسلامی آماده تر میشد. مأموران رژیم از بی باکی غیرمنتظره تبعیدی به نگرانی افتاده و از راه های مختلف در جهت تضعیف ایشان کوشیدند و در نهایت پس از گذشت حدود چهار ماه او را به تبعیدگاه سقز منتقل کردند.
سقز آخرین تبعیدگاه آیت الله بود. با وجود دوری از شاگردان و دوستان و اختلاف با مردم بومی منطقه از نظر مذهب و زبان ، ساواک از دیدار مردم با وی دچار نگرانی شده و از مرکز خواستار تصمیم گیری در این زمینه شد; از طرف دیگر در ارتباط با برگزاری مراسم سالگرد 15 خرداد در مدرسه فیضیه قم که ده ها نفر از دوستان و شاگردان او دستگیر شده و ساواک به ارتباط دستگیرشدگان با منتظری پی برده بود، تصمیم به بازداشت و انتقال او به تهران گرفت . مجموع این عوامل باعث شد رژیم در تیرماه 1354 آیت الله منتظری را از تبعیدگاه سقز روانه زندان کند. ابتدا او را به بازداشتگاه کمیته مشترک تهران بردند و فردای آن روز روانه زندان اوین کردند و آیت الله شش ماه را در سلول انفرادی گذراند که در این بازداشتگاه ها با فشارهای روحی و جسمی روبه رو شد. در زیر همین فشارها و شکنجه ها بود که شکنجه گر "ازغندی " به او گفته بود: "علت اینکه تو را از حوزه دور نگه میداریم و از این طرف به آن طرف میفرستیم این است که یک خمینی دیگر به وجود نیاید."
ایشان پس از شش ماه بلاتکلیفی در زندان اوین بالاخره در یک دادگاه نظامی به اتهام کمک به جنبش اسلامی و خانواده زندانیان سیاسی و اقدام برای تشکیل حکومت اسلامی ، به 10 سال زندان محکوم شد; اما در زندان نیز همراه رهبرانی همچون آیت الله طالقانی به فعالیت های جنبش اسلامی و سیاسی ادامه داد. با اینکه در زندان از بیماری های مختلف رنج میبرد، خارج بحث "خمس " و متن "اسفار" و کتاب طهارت را برای زندانیان تدریس کرد که شخصیت های اسلامی زندانی همچون آیت الله طالقانی و آیت الله مهدوی کنی در مجالس بحث او حاضر میشدند. ایشان در زندان اوین نیز نماز جمعه را اقامه کرد و بسیاری از زندانیان سیاسی مسلمان از جمله آقایان طالقانی ، مهدوی کنی ، هاشمی رفسنجانی ، لاهوتی و دیگران در نماز جمعه حاضر میشدند.
سرانجام با اوجگیری مبارزات و عقب نشینی های پی در پی حکومت پهلوی ، آیت الله العظمی منتظری پس از گذراندن حدود سه سال و نیم از دوران محکومیت به همراه آیت الله طالقانی در هشتم آبان 1357 از زندان آزاد شد و مورد استقبال چشمگیر مردم قرار گرفت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایش