صفحه ۵۸۶

درست نبود افراد سپاه و ارتش به من متوسل می‎شدند، مثلا یکی از فرماندهان سپاه در همان بحران از شلمچه به من تلفن کرد که ما در فاو شکست خورده ایم، به ما می‎گویند در شلمچه عمل کنید، ما امکانات نداریم اینجا هم شکست می‎خوریم، شما به تهران بگویید؛ اتفاقا در شلمچه هم عمل کردند و شکست خوردند. منظور اینکه این جور چیزها را به من می‎گفتند من هم گاهی خودم اقدام می‎کردم و به بیت امام و مسئولین منتقل می‎کردم و گاهی می‎گفتم خودتان با مسئولین مطرح کنید.

س: راجع به این مسائل حضرتعالی مکاتبه می‎کردید یا اینکه خدمت امام می‎رفتید و مسائل را مطرح می‎کردید؟

ج: راجع به این مسائل هم خدمت امام می‎رفتم و از نزدیک مسائل را می‎گفتم و هم نامه می‎نوشتم

(پیوستهای شماره 128 و 129)

س: آیا این مسائل به غیر از امام به بقیه مسئولین هم منعکس می‎شد ؟

ج: سران کشور خودشان در تهران جلساتی داشتند ولی با من یک ماه یا دو ماه یک بار جلسه داشتند که بعضی وقتها آنها به قم می‎آمدند و بعضی وقتها که جلسه پیش امام و در منزل ایشان تشکیل می‎شد من به تهران می‎رفتم و در آن جلسات این مسائل را مطرح می‎کردم.

ماجرای مک فارلین

س: یکی از مسائلی که در ارتباط با جنگ ایران و عراق در رسانه ها ی داخلی و خارجی انعکاس وسیعی یافت ماجرای سفر محرمانه مقامات آمریکایی به ایران و پیامدهای پس از آن بود؛ لطفا بفرمایید آیا حضرتعالی از این سفر اطلاع داشتید یا خیر؟ چه کسانی در این ماجرا نقش داشتند و چگونه خبر آن فاش گردید؟

ج: این ماجرا یک جریان سری بود، شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل

ناوبری کتاب