صفحه ۵۷۲

تعیین نماینده برای هدایت کمکهای مردمی

س: وقتی مردم شهرهای اشغالی خوزستان نظیر مردم خرمشهر و آبادان آواره شدند حضرتعالی چه اقدامی برای یاری رساندن به آنها انجام دادید؟

ج: من روضه جبهه ها را زیاد می‎خواندم، روزنامه ها و رادیو تلویزیون تا حدی در اختیارمان بود، مردم هم پولهای زیادی می‎آوردند، هم برای آوارگان و هم برای کمک به جبهه ها ی جنگ، مردم طلا می‎آوردند پول می‎دادند، گاهی من به آقای حاج شیخ محمدعلی رحمانی (که مسئول بسیج و هدایت کمکهای مردمی به جبهه ها ی جنگ بود) بیست میلیون، سی میلیون تومان پول می‎دادم که با توجه به ارزش ریال در آن زمان مبلغ سنگینی بود، به افراد دیگر و سایر مسئولین جبهه ها هم پول می‎دادم، یک روز مثلا آقای علی شمخانی با یک عده از افسران آمده بودند اینجا که هر کدام مسئول قسمتهایی بودند من آن روز به هر یک مقداری پول برای مخارج نیروهای تحت نظرشان و وسایلی که احتیاج داشتند دادم، خدا بیامرزدش مرحوم آقای حاج شیخ غلامرضا گل سرخی هم در این مسائل نماینده من در جبهه ها بود،پولهایی به او می‎دادم می‎رفت در جبهه ها هم به ارتش و هم به سپاه کمک می‎کرد، بعدا آقای حاج شیخ محمدعلی رحمانی نماینده من در جبهه ها شد که برای این کار ستادی تدارک دید و برای جبهه پولهای زیادی به ایشان می‎دادم.

ضمنا در زمان جنگ از جمله افرادی که زیاد با من رفت و آمد داشت و خبرهای جبهه و اوضاع نیروهای طرفین را گزارش می‎داد آقای صیاد شیرازی بود، ایشان برای هماهنگی بین ارتش و سپاه خیلی تلاش می‎کرد. آن وقت دفتر امام کمتر به این گونه مسائل جبهه توجه داشت، بیشتر این کمکها را پیش من می‎آوردند، حتی یک وقتی در دفتر امام مقداری دلار و پول جمع شده بود ایشان آنها را فرستاده بودند اینجا که در میان جبهه ها توزیع شود، البته افراد دیگری هم برای جبهه ها پول و امکانات می‎فرستادند ولی خوب شاید چون مردم اعتماد داشتند یا در رادیو تلویزیون بیشتر مطرح می‎شد کمکهای خود را از این طریق می‎فرستادند، و برای تشویق آنها اخبار آن هم گفته می‎شد که مثلا برای کمک به جبهه از طرف اهالی فلان جا یا فلان فرد مثلا

ناوبری کتاب