صفحه ۲۸۶

و نماز جمعه بخواند بعد دیدند زمینه ندارد؛نماز جمعه قرار بود برگزار شود، اذان آن را هم در مسجد بازار گفتند، اما چون دعوت شدگان اکثرا کارمندان دولت بودند و می‎بایست از اصفهان بیایند هیچ کس نیامد و لذا نماز برگزارنشد. ضمنا آیت الله منتظری هم گفته بودند اگر نماز برگزار شود ما می‎رویم یک فرسخ آن طرفتر نماز جمعه را می‎خوانیم که در این صورت برای رژیم خیلی بد می‎شد. و خلاصه کار آنها نگرفت، اینها مسائل آخوندی بود منتها ساواک از اینها بهره برداری می‎کرد.

توطئه ساواک برای وابسته نشان دادن نیروهای مبارز

س: طبق بعضی اسناد در زمان اقامت حضرتعالی در نجف آباد ساواک هر چند مدت یک بار مامورین خود را به سراغ حضرتعالی می‎فرستاده تا مردم را نسبت به شما بدبین کند، و گو یا یک مرتبه هم تعدادی رساله و حواشی عروه امام خمینی را آورده بودند که شما آنها را پخش کنید؛ در این زمینه توضیح بفرمایید که قضیه از چه قرار بوده است.

ج: بعد از اینکه مدتی در نجف آباد ماندم،دیدم سیاست آنها عوض شده و هر دوسه هفته یک بار تعدادی از مامورین و مسئولین ساواک به عنوان دیدن به منزل من می‎آمدند، خیلی هم گرم می‎گرفتند و راجع به اوضاع کشور حرف می‎زدند، می‎گفتند جناب سرهنگ صدقی ( رئیس ساواک اصفهان در آن زمان) سلام رسانده، جناب تیمسار مقدم (رئیس اداره سوم ساواک) سلام می‎رسانند، یک روز عید یک تابلویی به عنوان هدیه آورده بودند که در وسطآن "یا الله " نوشته شده بود، من از این رفت و آمدها خوشم نمی آمد اما خوب آنها می‎آمدند. من هم از فرصت استفاده کرده و مرتب آنها را نصیحت می‎کردم، می‎گفتم: "شما کارهایی می‎کنید که عاقلانه نیست مثلا شما رساله آقای خمینی را که قیمت آن ده بیست تومان بوده قاچاق کرده اید الان قیمت آن به سیصد چهارصد تومان رسیده، ولی مقلدهای ایشان به هر وسیله ای که شده آن را تهیه می‎کنند و ازایشان تقلید می‎کنند". من موضع نصیحتی در مقابل آنها می‎گرفتم چون احتمال اثر می‎- دادم، یک بار هم در تهران به تیمسار مقدم گفتم: "شما کسانی را که برای سلامتی آقای خمینی صلوات فرستاده اند گرفته اید و اذیت

ناوبری کتاب